حکمت شمارهٔ ۴۳
هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد.
خویشتن را بزرگ پنداری
راست گفتند یک دو بیند لوچ
زود بینی شکسته پیشانی
تو که بازی کنی به سر با قوچ
حکمت شمارهٔ ۴۲: نه هر که به صورت نکوست سیرت زیبا در اوست. کار اندرون دارد نه پوست.حکمت شمارهٔ ۴۴: پنجه با شیر زدن و مشت با شمشیر، کار خردمندان نیست.
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکینبشته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد.
هر کس با بزرگان دربیفتد، به خودش آسیب میزند.
خویشتن را بزرگ پنداری
راست گفتند یک دو بیند لوچ
خود را آدم بزرگ میبینی (خود را بزرگتر از چیزی که هستی میبینی). راست میگویند که آدم لوچ (چپچشم) یکی را دو تا میبیند.
زود بینی شکسته پیشانی
تو که بازی کنی به سر با قوچ
وقتی خودت را در حدی میبینی که با شاخ قوچ بازی و رقابت کنی (با قوچ سر به سر شوی) بهناچار با سر شکستهات مواجه خواهی شد.
خوانش ها
بخش ۴۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۴۳ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۴۳ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1395/04/21 06:07
سیدمحمدحسینی
انسانی که چشمش دچار مشکل است، هر آنچه صاف و زیباست را ناصاف و نازیبا می بیند. اشکال به قامت صاف و زیبای آن شئ وارد نیست بلکه این چشم بیمار اوست که همه چیز را به غلط می بیند.
آدمیی که خویشتن را بزرگ می پندارد و دیگران را کوچک، نگاهش به خود و دیگران اشتباه است و او برای جبران اشتباه خویش اول منظر و دیدگاه خویش را درمان کند تا خویشتن خویش را درست بیابد.
1395/07/05 00:10
۷
هر که با بزرگان ستیزد خون خود بریزد
خویشتن را بـزرگ می بینی!
راست گفتند یک دو بیند لوچ
زود بینی شکسته، پیشانی
تو که بـازی کنی بسر با غوچ

سعدی