گنجور

حکمت شمارهٔ ۲۱

بدخوی در دستِ دشمنی گرفتار است که هر کجا رود از چنگِ عقوبتِ او خلاص نیابد.

اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدخوی در دستِ دشمنی گرفتار است که هر کجا رود از چنگِ عقوبتِ او خلاص نیابد.
هوش مصنوعی: بدخو در دستان دشمنی قرار دارد که هر جا برود، نمی‌تواند از عذاب و مجازات او فرار کند.
اگر ز دست بلا بر فلک رود بدخوی
ز دست خوی بد خویش در بلا باشد
انسان بدخو اگر از دست بلا حتی به آسمان هم فرار کند باز هم در بلا است چون هر چند از بلاها فرار کرده اما گرفتار بلای بدخوییِ خودش است. (بلا با انسان بدخو همیشه همراه است و هیچ راه فراری برایش نیست مگر خوی بدش را اصلاح کند)

خوانش ها

بخش ۲۱ به خوانش سهیل قاسمی
بخش ۲۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۲۱ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۲۱ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

در خاک بیلقان برسیدم به عابدی،
گفتم مرا به تربیت از جهل پاک کن.
دنبال این بیت در جائی دیدم این بیت آمده بود
گفتا برو چوخاک تحمل کن ای فقیه
یا آنچه خوانده ای همه را زیر خاک کن

1397/11/30 13:01
نبأ کسار

در جایی خواندم:
در خاک بیلقان برسیدم به هارفی
گفتم مرا به تربیت از عیب پاک کن
گفتا برو چو خاک تواضع کن ای فقیه
یا هرچه خوانده‌ای همه در زیر خاک کن