حکمت شمارهٔ ۱۰۴
شاه از بهر دفع ستمکاران است و شحنه برای خونخواران و قاضی مصلحت جوی طراران. هرگز دو خصم به حق راضی پیش قاضی نروند.
چو حق معاینه دانی که می بباید داد
به لطف به که به جنگاوری به دلتنگی
خراج اگر نگزارد کسی به طیبت نفس
به قهر از او بستانند و مزد سرهنگی
حکمت شمارهٔ ۱۰۳: نصیحت پادشاهان کردن کسی را مسلم بود که بیم سر ندارد یا امید زر.حکمت شمارهٔ ۱۰۵: همه کس را دندان به ترشی کند شود مگر قاضیان را که به شیرینی.
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکینبشته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاه از بهر دفع ستمکاران است و شحنه برای خونخواران و قاضی مصلحت جوی طراران. هرگز دو خصم به حق راضی پیش قاضی نروند.
هوش مصنوعی: شاه برای جلوگیری از ستمگریها و بیعدالتیها است و مأمورانی برای مقابله با خونخواران دارد. قاضی هم کسی است که به دنبال برقراری مصلحت و عدالت است. هرگز دو دشمنی که درگیر حق و حقوق یکدیگرند، به قاضی نمیروند تا به حقی رضایت دهند.
چو حق معاینه دانی که می بباید داد
به لطف به که به جنگاوری به دلتنگی
هوش مصنوعی: وقتی به حقیقت و واقعیت آگاهی پیدا کنی، میفهمی که باید با محبت و لطافت عمل کنی، نه با زور و خشونت و ناراحتی.
خراج اگر نگزارد کسی به طیبت نفس
به قهر از او بستانند و مزد سرهنگی
هوش مصنوعی: اگر کسی خراج و مالیات نپردازد، به ناچار از او به زور گرفته میشود و در عوض، او به عنوان سرهنگ و فرمانده پاداشی دریافت میکند.
خوانش ها
بخش ۱۰۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکمت شمارهٔ ۱۰۴ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکمت شمارهٔ ۱۰۴ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1403/09/28 19:11
مبارکه عابدپور
بلطف=به خوشی
طیبت نفس=رضای خاطر
مزد سرهنگی=حق مامور