گنجور

حکایت شمارهٔ ۱۸

توانگرزاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش‌بچه‌ای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند‌؟ خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده.

درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگ‌های گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بود.

خر که کمتر نهند بر وی بار
بی‌شک آسوده‌تر کند رفتار
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
بهتر از حال امیری که گرفتار آید

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

توانگرزاده‌ای را دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش‌بچه‌ای مناظره در پیوسته که: صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پیروزه در او به کار برده. به گور پدرت چه ماند‌؟ خشتی دو فراهم آورده و مشتی دو خاک بر آن پاشیده.
هوش مصنوعی: نوجوان ثروتمندی را دیدم که بر سر قبر پدرش نشسته بود و به‌طور مداوم با پسربچه‌ای فقیر بحث می‌کرد. او می‌گفت که قبرشان با صندوقی سنگین، کتاب‌هایی زیبا و فرشی از سنگ مرمر تزئین شده، در حالی که آن پسربچه فقیر جواب می‌داد که قبر پدرش فقط دو تکه آجر و کمی خاک دارد.
درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگ‌های گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بود.
هوش مصنوعی: درویش پسر این را شنید و گفت: وقتی پدرت زیر آن سنگ‌های سنگین حرکت می‌کرد، پدر من در بهشت بود.
خر که کمتر نهند بر وی بار
بی‌شک آسوده‌تر کند رفتار
هوش مصنوعی: خر اگر بار کمتری بر دوش داشته باشد، بی‌شک رفتاری راحت‌تر و آرام‌تر خواهد داشت.
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید
به در مرگ همانا که سبکبار آید
هوش مصنوعی: مرد درویش که بار سنگین ستم و مشکلات را تحمل کرده، در زمان مرگ با دلی سبک و آزاد خواهد رفت.
وآن که در نعمت و آسایش و آسانی زیست
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید
هوش مصنوعی: کسی که در رفاه و آرامش زندگی کرده است، مرگش به یقین با دشواری و سختی همراه خواهد بود.
به همه حال اسیری که ز بندی برهد
بهتر از حال امیری که گرفتار آید
هوش مصنوعی: هر situation حالتی بهتر از تو داری که اگر یک اسیر از بند خود رهایی یابد، بهتر از حالتی است که یک امیر به دام بیفتد.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده

حاشیه ها

1391/10/10 10:01
پیمائی

رخامانداخته ---> رخام انداخته

1392/01/19 21:04
امین کیخا

در پیوستن یعنی انجام دادن

1392/01/19 21:04
امین کیخا

روزی که از خیابانی بگذشتمی تویوتایی بدیدمی که به ضربت موتور فرزند درویشی مبتلا گشته بود و جمله عرض ان به ملاکمه موتور سوار ریخته بودی بیچاره راننده پیاده شد و از حال موتور سوار پرسیدن گرفت سپس به مشاهدت انچه بر تویوتا برفته بود مشغول گشت حالیا درویشانی چند گرد امدند و چون گزمه امدی با هم سوگند خوردندی که تویوتا دیگر سو برفتی و این بیچاره بینوا را زیر بگرفتی گزمه بگفتی خدایتان نان ببراد که دروغتان نان بریده است و این حکایت از ان اوردم که بدایند جمله مردم با تعصب جانب داری مستمندان کنند و این همیشه راست نیاید

1392/04/04 11:07
رضاشهنی

حکایت دو شعر دارد یک تک بیتی و یک سه بیتی
خر که کمتر نهند بر وی بار /
بی شک اسوده تر کند رفتار /
و شعر سه بیتی
مرد درویش که بار ستم فاقه کشید/
به در مرگ همانا که سبکبار ایــــــد /
وانکه در دولت و اسایش و اسانی زیست /
مردنش زین همه شک نیست که دشخوار آید/
به همه حال اسیری که ز بندی برهـــــــــد /
بهتر از حال امیـــــــــــــــــــــری که گرفتار آید/

1393/01/12 13:04
احمدحسین پورسرکاریزی

سلام
در سطر اوّل به جای کلمه ی " ما " کلمه ی "پدرم" باید باشد .

1393/01/13 14:04
امین کیخا

براند به فارسی مس شود دخشه !

1393/03/26 07:05
شکیب shakib.falaki@gmail.com

"بر سر گور پدر تو چه مانده باشد"
"صندوق تربت پدر من سنگین است و کتابه آن رنگین"
در نسخه های متعدد به نحوی که در بالا نوشته ام، دیده و خوانده ام.
اما حدیثی گرانقدر از امام محمد باقر علیه السلام در همین باره:
در قبری که مرا به خاک میسپارید،به جز خاکی که از آن بیرون آمده،هیچ چیز دیگری بر آن اضافه نکنید.