حکایت شمارهٔ ۱۲
سالی نزاعی در پیادگان حجیج افتاده بود و داعی در آن سفر هم پیاده. انصاف در سر و روی هم فتادیم و داد فسوق و جدال بدادیم.
کجاوهنشینی را شنیدم که با عدیل خود میگفت: یاللعجب! پیادهٔ عاج چو عرصه شطرنج به سر میبرد فرزین میشود، یعنی به از آن میگردد که بود و پیادگان حاج بادیه به سر بردند و بتر شدند.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
سید محمد هادی نبوی به خوانش سید محمد هادی نبوی
حکایت شمارهٔ ۱۲ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حاشیه ها
کلمه حجیچ اشتباه است که صحیح آن حجیج به معنای حج گزاران می باشد.
---
پاسخ: با تشکر، مطابق فرموده عمل شد، هر چند در نسخهٔ چاپی در اختیار اینجانب «حجیح» آورده که در لغتنامه نیست و در عوض همین متن شاهد لغت حجیج در لغتنامه است.
کلمه عرضه اشتباه است, به جای آن باید از کلمه ی عرصه استفاده شود, در غیر اینصورت, کاملاً بیمعنیست
درنسخه جمشید غلامی نهاد "حجاج"آورده شده است
و همچنین عرضه اشباهست عرصه صحیح است
همچنین معنای لغت زیبای "مردم گزای" در لغت نامه وجود ندارد.مردم گزای=مردم آزار
مردم گزای بد ذات تر از مردم آزار است
با درود
گمان می کنم ؛ در جمله ی " پیاده عاج چو عرضه شطرنج به سر میبرد فرزین میشود " ، عرصه درست باشد . چون با توجه به نوشته ، منظور گوینده این بوده که هنچنان که سرباز در شطرنج با گذر از زمین و رساندن خود به آن طرف ، پیشرفت نموده و تبدیل به وزیر می شود ، انسانی که به حج می رود نیز ، باید وارسته شود . نه این که از پیش ، بدتر شود
بنا بر این ، عَرضه به معنی ارائه کردن و عُرضه به معنی توانایی ، در این نوشته ، جایی ندارد .
سپاسگزارم
سلام خدمت دوستان
ببخشید منظور از پیاده عاج چیست چرا گفته عاج
پیاده عاج همان مهره سرباز یا پیاده شطرنج است که در قدیم از جنس استخوان یا عاج فیل ساخته میشده است.
در قوانین شطرنج اگر مهره پیاده یا سرباز بتواند خود را به خانه مهره های حریف برساند ارتقا پیدا کرده و میتواند از آن پس مانند مهره وزیر در تمام جهات حرکت کند.
با تشکر فراوان از Nima.Mmmm گرامی
همکجاوه را به این علت «عدیل» میگفتهاند که شخصی هموزن و همسنگ را در یک سوی دیگر کجاوه میگذاشتهاند.
خاری که شتر در بیابان می خورد، خارشتر نام دارد که از آن ترنجبین می گیرند( همان مَنّ که بر قوم موسی نازل شد) نام علمی این گیاه هم از کلمه حاجی گرفته شده است:
خارشتر ایرانی
Alhagi canescens
Alhagi graecorum
Alhagi kirghisorum
Alhagi nepalensis
Alhagi sparsifolia