گنجور

حکایت شمارهٔ ۷

توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیکخواهان گفتندش: مصلحت آن است که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: مصحف مهجور اولیتر است که گله دور.

صاحبدلی بشنید و گفت: ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبان است و زر در میان جان.

دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همراه بودی دست دادن
به دیناری چو خر در گل بمانند
ور الحمدی بخواهی صد بخوانند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

توانگری بخیل را پسری رنجور بود. نیکخواهان گفتندش: مصلحت آن است که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت: مصحف مهجور اولیتر است که گله دور.
هوش مصنوعی: پدری ثروتمند و بخیل، پسری بیمار داشت. نیکوکاران به او توصیه کردند که برای بهبودی پسرش، ختم قرآن به جا آورد یا قربانی کند. او مدتی در فکر فرو رفت و سپس گفت: بهتر است که قرآن فراموش شده را بخوانم تا اینکه گله‌ای را دور بریزم.
صاحبدلی بشنید و گفت: ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبان است و زر در میان جان.
هوش مصنوعی: صاحبدلی شنید و گفت: اینکه ختم به خاطر آن اختیار است که قرآن در زبان قرار دارد و طلا در دل موجود است.
دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همراه بودی دست دادن
هوش مصنوعی: ای کاش که با بردن گردن به تسلیم، همراهی می‌کردی و دست دوستی به من می‌دادی.
به دیناری چو خر در گل بمانند
ور الحمدی بخواهی صد بخوانند
هوش مصنوعی: اگر مثل خر در گل بمانی، حتی یک دینار هم به دست نمی‌آوری؛ اما اگر بتوانی شکرگزاری کنی و به یاد خدا باشی، نعمت‌های زیادی به سمتت سرازیر خواهد شد.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/08/10 04:11
علی فروزنده تبریزی

نسخه دکتر خلیل خطیب رهبر:
دریغا گردن طاعت نهادن گرش همراه بودی دست دادن
بدیناری چو خر در گل بمانند ور الحمدی بخواهی, صد بخوانند

1393/11/05 12:02
اصلاح

اگر حمد بخانی صد خواهی گرفت./

1397/06/30 11:08
ali

لطفا اگه کسی میدونه این دوبیت رو معنی کنه:
دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همره نبودی دست دادن
به دیناری چو خر در گل بمانند
ورالحمدی بخوانی ، صد بخوانند

1397/06/30 17:08
۷

گردن طاعت نهادن:تسلیم و بندگی(عبادت)
دست دادن: به دست آمدن_شدن و پدید آمدن_نتیجه دادن
دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همره نبودی دست دادن
ای دریغ از آن همه عبادت بیثمر کسانی که به آن حس و حال نمیرسند که آدم شوند )/نگاه انسانی
به دیناری چو خر در گل بمانند
ورالحمدی بخوانی ، صد بخوانند
که چون دیناری خواسته شود چنان بر آنان سخت می آید بسان خری که در گل گیر کرده ولی اگر فاتحه ای بخوانی صد برابر میخوانند زیرا که مفت است(و همچنان عبادت ادامه می یابد...)
عبادت به جز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجاده و دلق نیست

1399/11/06 10:02
زکریا

ای کاش بخشش و کرم ودست گیری هم مثل نماز و روزه فرض بود تا انانکه از روی ریا عبادت میکنند مشخص میشد وقتی میخواستند از دسترنج خودشان چیزی برای عبادت خرج کنند