گنجور

حکایت شمارهٔ ۴

روزی به غرور جوانی سخت رانده بودم و شبانگاه به پای گریوه‌ای سست مانده.

پیرمردی ضعیف از پس کاروان همی‌آمد و گفت: چه نشینی که نه جای خفتن است؟

گفتم: چون روم که نه پای رفتن است؟!

گفت: این نشنیدی که صاحبدلان گفته‌اند: رفتن و نشستن به که دویدن و گسستن.

ای که مشتاق منزلی مشتاب
پند من کار بند و صبر آموز
اسب تازی دو تگ رود به شتاب
و اشتر آهسته می‌رود شب و روز

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۴ به خوانش ابوالفضل حسن زاده

حاشیه ها

1391/10/30 18:12
فرید

کریوه درست است یا گریوه ؟

1392/03/30 13:05
رضا شهنی

تگ درست است نه تک
گریوه درست است نه کریوه

1392/03/30 14:05
امین کیخا

گ و ک به هم در فارسی گردانش و تبدیل دارند مانند کرساسپه که همان گرشاسب است و کرس و گرس هردو یعنی کوه و چنانچه میدانیم گریوه هم معنی تپه میدهد و نیز گردن انسان مثلا می گویند این کار را به گریوه من نگذار یعنی به گردنم نگذار ، گرجستان هم که اولش گرج است همان گر را دارد که معنی کوه میدهد و میدانیم باز سام نیرم یا همان گرشاسپ به گرجستان باز پیوندی دارد

1392/04/08 23:07
شکوه

تک به معنی تند و تیز آمده در اوستا و به معنی تند راه رفتن یا دو است و اسب تند رو را تکاور میگفته اند