حکایت شمارهٔ ۳
پارسایی را دیدم به محبّتِ شخصی گرفتار، نه طاقتِ صبر و نه یارایِ گفتار. چندان که ملامت دیدی و غَرامت کشیدی، ترکِ تَصابی نگفتی و گفتی:
باری، ملامتش کردم و گفتم: عقلِ نفیست را چه شد تا نفسِ خسیس غالب آمد؟ زمانی به فکرت فرو رفت و گفت:
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
وحل به معنی گل و لای و منجلاب میباشد
وحل به نظر فارسی می اید چون به لری هل با ضم اول می شود گل ، مثلا هل به سر به بختیاری می شود خاک تو سر
مصراع اول بیت آخر رو چه جور باید خوند؟ جور در نمیاد! نمیدونم اشتباه هست یا من بلد نیستم
در پاسخ به احمد عزیز:
پاکدامن چون زِیَد بیچاره ای
"زِیَد" فعل از مصدر زیستن
مصراع دوم صفت بیچاره ای است
معنای کل بیت: بیچاره ای که تا گریبان در گل فرو رفته است، چگونه پاکدامن و نیالوده به گل زندگی کند
اگه میشه معنی این حکایت رو بنویسید
ممنون
حرف ک از ابتدای مصرع آخر حذف شده است ؛ اوفتاده تاگریبان ... ناقص است و صحیح اینست :
پاکدامن چون زید بیچاره ای
کوفتاده تا گریبان در وحل /
متأسفانه کاستی ها و از قلم افتادگی ها بسیار است در نسخی که تاکنون چاپ شده است
واژه ی «ملجئی» به این شکل درست است و باید اصلاح شود در شعر.