حکایت شمارهٔ ۱۵
یکی را زنی صاحب جمالِ جوان درگذشت و مادرزن فرتوت به علّتِ کابین در خانه مُتَمَکِّن بماند و مرد از مُحاورتِ او به جان رنجیدی و از مجاورتِ او چاره ندیدی، تا گروهی آشنایان به پرسیدن آمدندش.
یکی گفتا: چگونهای در مفارقتِ یارِ عزیز؟
گفت: نادیدنِ زن بر من چنان دشخوار نیست که دیدنِ مادرزن.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
متن دارای خطاهایی هست و قسمتی از شعر ذکر نشده متن صحیح:
یکی را زنی صاحب جمال در گذشت و مادر زن فرتوت به عـلت کـابین در خانه متمکن بماند و مرد از محاورت او به جان رنجیدی و از مـحاورت او چاره ندیـدی تا گروهی آشنایان بپرسیدن آمدنش. یکی گفتا چگونهای در مفارقت یار عزیز گفت نادیدن زن بر من چنان دشخوار نیست که دیدن مادر زن.
گل بـه تـاراج رفت و خـار بـماند گنـج بـرداشتند و مـــار بـماند
دیـده بـــر تارک ســـنـان دیـــدن خوشتر از روی دشمنان دیدن
واجب است از هزار دوست برید تـا یـــکی دشـمـنـت نـبـاید دیـد
کابین به معنی صداق و مهریه به کار میرود
در مجموع تیزی نوک شی را گویند که جمع اسنه است و اغلب برای توصیف مژه های یار به کار میرود
سنان گاهی به معنی شمشیر است و گاه سر نیزه
اشفتگی دارد سنان در عربی ولی به لری سن و گن کردن یعنی قلع و قمع کردن جالب است از سن سنان درست شده و از گن احتمالا جنه که به معنی سپر است شاید هردو فارسی باشند ولی مطمئن نیستم
جناب دکتر کیخا
درست است ، جنه به مانای سپر است ، و البته هر چیز که در پناه آن بتوان مخفی شد
جنت هم به مانای باغی ست پنهان
و نیز لغت جن ، که بر بینندگانِ ما نمی آید
مانا باشید
مهناز بانو گرامی
چه خوش ”بینندگان“ را به جای دیدگان آوردید که معمول است و اشتباه
دیده حالت مفعولی دارد و به مانای دیده شده است نه چشم
ولی بیننده به مانای چشم است و بینندگان یعنی چشمان.
به بینندگان آفریننده را ، نبینی مرنجان دو {تو} بیننده را ”حکیم توسی“
سپاس
شما هم مانا باشید