حکایت شمارهٔ ۸
تنی چند از بندگانِ محمود گفتند حسنِ میمندی را که: سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحت؟ گفت: بر شما هم پوشیده نباشد. گفتند: آنچه با تو گوید، به امثالِ ما گفتن روا ندارد. گفت: به اعتمادِ آن که داند که نگویم، پس چرا همیپرسید؟
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش اسماعیل فرازی کانال سکوت
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۸ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
در نسخه ی یوسفی این چنین آمده
تنی چند از بندگان سلطان محمود گفتند حسن میمندی را که سلطان امروز تو را چه گفت در فلان مصلحت؟ گفت بر شما هم پوشیده نماند. گفتند آنچه با تو گوید با مثال ما گفتن روا ندارد که تو ظهیر سریر سلطنت و مشیر تدبیر مملکتی. گفت به اعتماد آن که داند که با کس نگویم، پس چرا میپرسید؟
نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت به سرّ شاه سر خویشتن نباید باخت
مصرع اول بیت "نه هر سخن که برآید بگوید اهل شناخت" صحیح است
در باب اهمیت رازداری میباشد.