گنجور

حکایت شمارهٔ ۷

یکی را از حکما شنیدم که می‌گفت: هرگز کسی به جهلِ خویش اقرار نکرده است مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.

سخن را سر است اى خردمند و بُن
میاور سخن در میانِ سخُن
خداوندِ تدبیر و فرهنگ و هوش
نگوید سخن، تا نبیند خموش

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی را از حکما شنیدم که می‌گفت: هرگز کسی به جهلِ خویش اقرار نکرده است مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.
شنیدم که یکی از دانایان می‌فرمود: آن‌کس به نادانی خود همانا اعتراف کرده است که چون شخصی دیگر سخن راند، هنوز کلام به پایان نیاورده، وی بگفتار آغازد.
سخن را سر است اى خردمند و بُن
میاور سخن در میانِ سخُن
ای خواجه، کلام را آغاز و پایان است. گفتار در میان گفتارِ دیگران آغاز مکن.
خداوندِ تدبیر و فرهنگ و هوش
نگوید سخن، تا نبیند خموش
صاحبنظرِ با ادب و هوشیار تا اهل مجلس خاموش نشوند، زبان به سخن نگشاید.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش اسماعیل فرازی کانال سکوت
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش سهیل قاسمی
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/09/16 20:12
محمد رضا

خداوند در مصراع نخست غلط است.
خردمند صحیح است.
مصراع صحیح:
سخن را سر است ای خردمند و بن

1392/01/16 17:04
حسن

با اینکه دوست عزیزمون محمد رضا توضیح دادن ولی شما اصلاح نکردین لطفا اصلاح کنید.

1393/02/03 18:05
سعید

همین یک پند سعدی را بکار ببندیم نیمی از گرفتاریها درست میشود.

1393/07/26 18:09

با اینکه 2 ساله دوستان تذکر دادن ولی هنوز خداوند به خردمند اصلاح نشده است.

1394/11/16 01:02
یوسف کیوان

اخه چرا مصراع اول رو درست نمی کنید من می خواستم برم مسابقات حکایت خوانی میخواستم اینو بخوانم

1395/01/03 20:04
بابک چندم

شمس الحق عزیز،
بیان شما این بیت سعدی را بیادم آورد:
صدف وار باید زبان در کشیدن
که وقتی که حاجت بود در چکانی
چون ترتیب واژگان در خاطرم نبود، سری به غزل زدم و دیدم که حیف و صد حیف که این غزل کهکشانی و جاودانی شیخ بزرگ در گنجور مهجور مانده...
گفتم شاید بد نباشد که آنرا یادآوری کنم که عزیزانی هم که اصرار بی پایان دارند که شیخ از عشق زمینی گوید از آن آگاه شوند:
سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل ۶۲/

1395/01/04 16:04
روفیا

درود
البته بنده گمان می کنم اینجا سعدی نه از پرهیز از زیاده گویی می گوید،
که سخن دیگران را قطع کردن و در هیاهو سخن گفتن را از بی خردی می داند.
ضمن اینکه این طوطیان شکر شکن شیرین گفتار خود از همه بیشتر حرف زده اند!
و اصلا چیزی برای دیگران باقی نگذاشته اند!!

1395/01/04 20:04
بابک چندم

شمس الحق گرامی،
آری امشب کار بنده نیز به حبس موقت کشید، ولی رفع شد..
اطلاعات بیشتر که ندارم، ولی به گمانم همان غزل نیمی از پرسشها را جوابگو باشد و این ابیات پاسخگوی نیم دیگر:
راه دانا دگر و مذهب عاشق دگر است
ای خردمند که عیب من مدهوش کنی
شاهد آنوقت بیاید که تو حاضر باشی
مطرب آنوقت بکوبد که تو خاموش کنی
مرد باید که نظر بر ملخ و مور کند
آن تأمل که تو در زلف و بناگوش کنی
تا تو در بند هوائی در حق نگشاید
سخن آنگاه توان گفت که آن گوش کنی
تا چه شکلی تو در آئینه همان خواهی دید
شاهد آئینهء تست ار نظر هوش کنی
سخن معرفت از حلقه درویشان پرس
سعدیا شاید ازین حلقه که در گوش کنی
اگر این دو نیم برابر یک نشد، امر بفرمایید در حد توان در خدمت خواهم بود...

1396/07/22 16:10
فرشید فلاحی

سلام وسپاس از استادانم در شرح وابراز نظر همانگونه که می دانیم خداوند دارای دو معنی است1_ پروردگار2_ صاحب . به نظر حقیر واژه ی خداوند اینجا درست است سعدی می فرماید ای صاحب سخن آگاه باش سخن دارای شروع واتمام است پس تا به اتمام نرسیده در سخنِ کسی وارد نشو... هیچ خردمندی در سخن کسی وارد نمی گردد اما کسانی که ادعای سخنوری دارند از این خطا مبرا نیستند... اگر عزیزی منبعی دارد که در آن خردمند جای خداوند آمده به دیده ی منت پذیرا هستم_ فرشید فلاحی /کارشناس ارشد ادبیات

1398/10/07 22:01
سامان

درود دوستان عزیز،
در مصراع اول منظور از بن چیه؟
سپاس

1399/07/20 04:10
رسول سعادتمند

بن در اینجا به معنی پایان و انتها است، در مصرف اول منظور این است که سخن ابتدا و انتها دارد

1401/01/08 16:04
امید صادقی

آقای حمیدرضا محمدی که حکایت را خوانده واژه‌ی سُخَن را در بیت 3 سه بار سَخُن تلفظ می‌کند اما آفای اسماعیل فرازی فقط سُخَن سوم را سُخُن تلفظ کرده است. کدام روش درست است؟ 

1401/01/08 17:04
حمیدرضا

برای تلفظ کهن این واژه هر دو صورت «سَخُن» و «سُخُن» ثبت شده. اما این همان سُخَن امروزی ماست و در صورتی که هم خوانش کهن و هم خوانش امروزین آن را درست بدانیم هیچکدام نادرست نیست. در این مورد خاص، فارغ از صحیح بودن تلفظهای مختلف این کلمه، «خ» در «سخن» در جایگاه قافیهٔ بیت اول شعر برای رعایت قافیه قطعاً می‌بایست با ضمه خوانده شود. خواندن سایر موارد با ضمه به نمایاندن جناس درونی حاصل از تکرار آن هم کمک می‌کند.

1402/07/07 02:10
افشار

عالی بود