حکایت شمارهٔ ۷
یکی از حکما پسر را نهی همیکرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند.
گفت: ای پدر! گرسنگی خلق را بکشد، نشنیدهای که ظریفان گفتهاند به سیری مردن به که گرسنگی بردن.
گفت: اندازه نگهدار، کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لٰا تُسْرِفوُا.
رنجوری را گفتند: دلت چه میخواهد؟
گفت: آن که دلم چیزی نخواهد.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۷ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
به استناد نسخه تصحیح شده مرحوم محمد علی فروغی _ انتشارات ققنوس _ چاپ دهم پاییز 74
این بیت در نسخه الکترونیکی سایت گنجور محذوف شده
نه چندان بخور کز دهانت بر آید
نه چندان که از ضعف ، جانت برآید
---
پاسخ: با تشکر، اضافه شد.
بر اساس نسخه محمد علی فروغی
همچنین در ادامه حکایت آمده است :
رنجوری را گفتند دلت چه خواهد گفت آنکه دلم چیزی نخواهد
معده چو کج* گشت و شکم درد خواست
سود ندارد همه اسباب راست
*پر
---
پاسخ: با تشکر، اضافه شد، ضمن آن که نسخهٔ چاپی در اختیار اینجانب «خاست» ثبت کرده که درستار به نظر میرسد.
به نظر میآد درد خواست درستتر باشه. چون میخواد بگه وقتی طبع آدم عوض بشه و معده از راه راست خارج بشه و شکم خودش درد رو بخواد و درد رو مطالبه کنه، دیگه نمیشه با دوا و دارو و اسباب راستی، درستشون کرد.
در حالی که خاست به معنی برخاستن و نمود پیدا کردن و پدیدار شدن به معنی بیت نمیخوره. اگه بگیم شکمدرد بر میخیزد یا شکمدرد شروع میشود هم جور در نمیاد. یعنی این معنی درست نیست که بگیم «وقتی معده مشکل پیدا کنه و درد شکم شروع بشه دیگه هیچ دوایی روش اثر نداره» مشخصه که منظور سعدی این نبوده که درد شکم و معده درمان ندارند.
hazaran drood
بیت : معده چو کج گشت... دو بار تکرار شده که بر اساس نسخه مرحوم فروغی ، جایگاه این بیت، در انتهای حکایت میباشد. بنابراین ، آن بیت که پیش از " رنجوری را گفتند ... " آمده ، میبایست حذف شود.
لا تری الجاهل الا مفرطا او مفرطا(مولا در این حکمت یکی از نشانه های جاهل رو افراط گری و تفریط کاری میداند)...
در برخی نسخه ها این بیت نیز در قبل از «رنجوری را گفتند» وجود دارد:
مکن گر مردمی بسیار خواری
که سگ زین می کشد بسیار خواری