حکایت شمارهٔ ۳
درویشی را شنیدم که در آتشِ فاقه میسوخت و رُقعه بر خِرقه همیدوخت و تسکینِ خاطرِ مسکین را همیگفت:
کسی گفتش: چه نشینی که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کَرَمی عَمیم، میان به خدمتِ آزادگان بسته و بر دَرِ دلها نشسته. اگر بر صورتِ حالِ تو چنانکه هست وقوف یابد، پاسِ خاطرِ عزیزان داشتن منّت دارد و غنیمت شمارد.
گفت: خاموش! که در پَسی مردن بِهْ که حاجت پیشِ کسی بردن.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۳ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۳ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
هم در اینجا و هم در ویکی سورس در بیت زیر کلمه خشک جا افتاده که وزن شعر را هم به هم میزند. منبع نسخه فروغی
به نان «خشک» قناعت کنیم و جامه دلق
که بار محنت خود به که بار منت خلق
در بیت دوم هم به جای «همه رقعه دوختن» ، «هم رقعه دوختن» باید درجشود.
میشه ی معنی اجمال بگید از متن؟ کلیت رو غهمیدم اما استفاده بعضی واژه هارو نتونستم درک کنم با توجه ب معنی ک من ازشون میدونستنم...ممنون از لطفتون
چقدر زیبا با کلمه رقعه در بیت اول بازی شده اولی به معنای پینه و دومی به معنای نامه نوشتن
اصلاح بفرمایید لطفا:
به نان "خویش" قناعت کنیم و جامه ی دلق
که بار محنت خود به ز بار منت خلق
لطفا معنی "کنج صبر" را بفرمایید. برخی کتابها معنی کردهاند "گوشهی صبر" در حالیکه در کاربرد امروزی گوشه برای مکانها مانند اتاق بکار میرود و صبر که یک صفت انسانی هست گوشه ندارد.
این حکایت بی نظیره واقعا ممنون از شیخ عجل
رقعه دوختن: وصله بر جامه دوختن
رقعه نوشتن: نامه نوشتن
تسکین خاطر مسکین را گفتن: به مسکینان دلداری می داد
عمیم: عمومی، همگانی
در پسی مردن: "پسی" به معنای عقب افتادگی است