گنجور

حکایت شمارهٔ ۲۶

دزدی گدایی را گفت: شرم نداری که دست از برایِ جوی سیم پیشِ هر لَئیم دراز می‌کنی؟

گفت:

دست دراز از پیِ یک حبّه سیم
به که بِبُرَّند به دانگی و نیم

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دزدی گدایی را گفت: شرم نداری که دست از برایِ جوی سیم پیشِ هر لَئیم دراز می‌کنی؟
دزدی به گدایی گفت‌: خجالت نمی‌کشی که برای پول ناچیزی دست خود را پیش هر آدم پستی دراز می‌کنی؟
دست دراز از پیِ یک حبّه سیم
به که بِبُرَّند به دانگی و نیم
گدا گفت‌: دست دراز کردن برای یک جو سیم بهتر از این‌که به دانگ و نیمی قطع کنند.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۲۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۲۶ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۲۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/02/08 23:05
اکبر

مرحمت فرمایید رفع نقص شود.

1391/05/20 09:08
بسام

دزدی گدایی را گفت شرم نداری که دست از برای جوی سیم پیش هر لئیم دراز میکنی گفت :
دست دراز از پی یک حبه سیم به که ببرند به دانگی و نیم

1396/04/08 03:07
نریمان

کو گوش شنوا، این پروژه در ابتدای راه جهارنعل میتاخت رهرو آنست که آهسته و پیوسته طی مسیر کند عین بیماری و مرض که اگر تب بیمار پیوسته باشد مجنون نکند میکشد ولی تب تند به تندی هم سرد بشود کاری نباشد سلامتی بیمار را. باروتشون همینقدر بود نباید انتظار بیشتر داشت چون تا همینجا هم به الطفات حضرات مسفیض بودیم بی منت و به رایگان مستفید.

1397/03/23 21:05
امیررضا

لطفا کاملش کنید ... حیفه ...

1402/08/25 08:10
محمد حسین شعفی

دست دراز از پی یک حبه سیم      به که ببرند به دانگی و نیم

یک دانگ و نیم یعنی یک چهارم دینار و به موجب آن طبق دستور قرآن قطع دست واجب می گردد

و معنی آن است که اگر برای گدایی دست دراز کنی بهتر از آن است که به خاطر یک چهارم دینار دست تورا ببرند