حکایت شمارهٔ ۲۵
ابلهی را دیدم سَمین، خِلعتی ثَمین در بر و مَرْکَبی تازی در زیر و قَصَبی مصری بر سر.
کسی گفت: سعدی! چگونه همیبینی این دیبای مُعْلَمْ بر این حیوانِ لایَعْلَمْ؟
گفتم:
یک خلقتِ زیبا به از هزار خلعتِ دیبا.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۲۵ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
این بیت از قلم افتاده
بگرد در همه اسباب ملک و هستی او
که هیچ چیز نبینی حلال ، جز خونش
این بیت از قلم افتاده
بگرد در همه اسباب ملک و هستی او
که هیچ چیز نبینی حلال ، جز خونش
قد شابه بالوری حمار
عجلا جسدا له خوار:
خری شبیه مردم شده است. گوسالهی مجسمیست که بانگ گاو دارد.
به نظر شما سمین خلعت ثمین در خوانش حکایت درست است؟ چراکه این سمین به معنی چاق و فربه است و آن ثمین به معنی گران و باارزش. شاید بهتر است بعد از سمین مکث شود و دوباره خوانده شود اینگونه که ابلهی را دیدم سمین (چاق)، خلعت ثمین (گران) بر تن و ... ممنون از شما
---
پاسخ: با تشکر از راهنمایی شما خوانش تصحیح شد.
دیبای مُعلَم: پارچه ابریشمی نقش و نگار دار. و شاید هم منظور از آن *دیبای نشان دار* بوده باشد. یعنی پارچه یا لباس نفیسی بوده که سازنده آن معروف بوده به طوری که بیشتر افراد آن را میشناختند و (به قول امروزیها) مارک بوده.
تا نظر اساتید چه باشد
در بعضی نسخ از جمله بایسنقری و کشمیری که تصاویرش در گنجینهی گنجور هست بیت عربی در خط 4 وجود ندارد و در آخر دو بیت اضافه دارد:
شریف گر متضعف شود، خیال مبند
که پایگاه بلندش ضعیف خواهد شد
ور آستانه سیمین به میخ زر بندد
گمان مبر که یهودی شریف خواهد شد