حکایت شمارهٔ ۱۸
هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و روی از گردشِ آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعتِ پایپوشی نداشتم. به جامعِ کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاسِ نعمتِ حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم.
مرغِ بریان به چشمِ مَردمِ سیر
کمتر از برگِ تَرّه بر خوان است
وآنکه را دستگاه و قوَّت نیست
شلغمِ پخته، مرغِ بریان است
حکایت شمارهٔ ۱۷: همچنین در قاعِ بسیط مسافری گم شده بود و قوت و قوَّتش به آخر آمده و دِرَمی چند بر میان داشت، بسیاری بگردید و ره به جایی نبرد، پس به سختی هلاک شد. طایفهای برسیدند و درمها دیدند پیشِ رویش نهاده و بر خاک نبشته:حکایت شمارهٔ ۱۹: یکی از ملوک با تنی چند خاصان در شکارگاهی به زمستان از عمارت دور افتادند، تا شب درآمد، خانهٔ دهقانی دیدند.
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکینبشته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و روی از گردشِ آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعتِ پایپوشی نداشتم. به جامعِ کوفه درآمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاسِ نعمتِ حق به جای آوردم و بر بیکفشی صبر کردم.
هیچ زمانی از گردش و بالا و پایین روزگار شاکی نبودم و از تقدیر آسمان عصبانی و غمگین نشده بودم مگر وقتی که پایم بدون کفش مانده بود و چندان تهیدست بودم که نمیتوانستم کفشی بخرم. با آن حالت دلتنگی به مسجد جامع کوفه رفتم و یکی را دیدم که پا نداشت پس از دیدن این صحنه شکر خدا را به جا آوردم و نداشتن کفش را تحمل کردم.
مرغِ بریان به چشمِ مَردمِ سیر
کمتر از برگِ تَرّه بر خوان است
مرغ بریان در دیدهٔ شخصِ سیر از یک برگ سبزی بر سفره نیز خوارتر است.
وآنکه را دستگاه و قوَّت نیست
شلغمِ پخته، مرغِ بریان است
ولی آنکس که استطاعت و توانایی ندارد شغلم پخته در نظرش مرغ بریان است.
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده..."
با صدای خسرو شکیبایی (آلبوم 40 حکایت از گلستان سعدی)
حاشیه ها
1398/07/27 19:09
این داستان مضمون حدیثی است که می گوید: در امور معنوی مانند دانش و ایمان و... به بالاتر از خود نگاه کنید و در امور مادی به کمتر از خود. این موجب خواهد شد که در امور معنوی خود را به او برسانی و در امور مادی سپاس خدای بجا آوری.
" فی الحیاة انظر لمن اقل منک مالا او صحة تحمد الله. و انظر لمن اعلی منک فی الدین و حاول ان تکون مثله"