گنجور

حکایتِ شمارهٔ ۱۴

موسی، عَلَیْه‌ِالسَّلامُ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده.

گفت: ای موسی! دعا کن تا خدا، عَزَّوَجَلّ، مرا کَفافی دهد که از بی‌طاقتی به جان آمدم.

موسی دعا کرد و برفت.

پس از چند روز که باز‌آمد از مناجات، مرد را دید گرفتار و خَلقی انبوه بر او گرد آمده.

گفت: این چه حالت است؟

گفتند: خَمْر خورده و عربده کرده و کسی را کُشته، اکنون به قِصاص فرموده‌اند.

و لطیفان گفته‌اند:

گربهٔ مسکین اگر پر داشتی
تخمِ گنجشک از جهان برداشتی
عاجز، باشد که دستِ قوَّت یابد
برخیزد و دستِ عاجزان برتابد

وَ لَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبٰادِهِ لَبَغَوْا فِی الْاَرْض.

موسی، علیه‌السَّلام، به حکمتِ جهان‌آفرین اقرار کرد و از تَجاسُرِ خویش استغفار.

مٰاذا اَخاضَکَ یا مَغْرُورُ فِی الْخَطَرِ
حَتّیٰ هَلَکْتَ فَلَیْتَ النَّمْلَ لَمْ یَطِرِ
بنده چو جاه آمد و سیم و زرش
سیلی خواهد به ضرورت سَرَش
آن نشنیدی که فلاطون چه گفت
مور همان به که نباشد پَرَش؟

پدر را عسل بسیار است ولی پسر گرمی‌دار است.

آن‌کس‌که توانگرت نمی‌گرداند
او مصلحتِ تو از تو بهتر داند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

موسی، عَلَیْه‌ِالسَّلامُ، درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده.
هوش مصنوعی: موسی، پیامبر بزرگ، مرد درویشی را مشاهده کرد که به خاطر برهنگی‌اش بر روی زمین سنگی نشسته بود.
گفت: ای موسی! دعا کن تا خدا، عَزَّوَجَلّ، مرا کَفافی دهد که از بی‌طاقتی به جان آمدم.
گفت: ای موسی! از خدای توانا و بزرگ بخواه تا به من روزْگذاری (اندک وَجه مَعاشی) دهد که از بی‌تابی جانم به لب رسید.
موسی دعا کرد و برفت.
هوش مصنوعی: موسی دعا کرد و سپس رفت.
پس از چند روز که باز‌آمد از مناجات، مرد را دید گرفتار و خَلقی انبوه بر او گرد آمده.
هوش مصنوعی: پس از چند روز که به عبادت و مناجات پرداخته بود، مرد را دید که در محاصره گروهی از مردم قرار گرفته و به نوعی گرفتار شده است.
گفت: این چه حالت است؟
هوش مصنوعی: سؤال کرد: این وضعیت چیست؟
گفتند: خَمْر خورده و عربده کرده و کسی را کُشته، اکنون به قِصاص فرموده‌اند.
هوش مصنوعی: گفتند: او شراب نوشیده و سر و صدا کرده و کسی را کشته است، حالا به مجازات او حکم داده‌اند.
و لطیفان گفته‌اند:
هوش مصنوعی: برخی افراد با لطافت و ظرافت بیان کرده‌اند که...
گربهٔ مسکین اگر پر داشتی
تخمِ گنجشک از جهان برداشتی
هوش مصنوعی: اگر گربهٔ بیچاره‌ای بال داشت، می‌توانست تخم گنجشک را از دنیا بردارد.
عاجز، باشد که دستِ قوَّت یابد
برخیزد و دستِ عاجزان برتابد
ممکن است که ناتوانیْ قوی‌پنجه گردد و خود به پیچاندنِ دستِ ناتوانان و ستم بر آنان قیام کند.
وَ لَوْ بَسَطَ اللهُ الرِّزْقَ لِعِبٰادِهِ لَبَغَوْا فِی الْاَرْض.
اگر خداوند روزی را بر بندگان فراخ می‌گردانید در زمین نافرمانی و تباهی می‌کردند.
موسی، علیه‌السَّلام، به حکمتِ جهان‌آفرین اقرار کرد و از تَجاسُرِ خویش استغفار.
موسی به راستکاری و استوارکاری آفریدگار معترف شد و از گستاخیِ خود آمرزش طلبید.
مٰاذا اَخاضَکَ یا مَغْرُورُ فِی الْخَطَرِ
حَتّیٰ هَلَکْتَ فَلَیْتَ النَّمْلَ لَمْ یَطِرِ
ای فریفته شده، چه چیزی تو را در ورطه فرو بُرد تا نابود گشتی؟ پس کاشکی مورچه پرواز نمی‌کرد. (زیرا مورچه چون پَر در آورَد، پرواز آغاز می‌کند و جان خود به خطر می‌افکند و این مثلی معروف است)
بنده چو جاه آمد و سیم و زرش
سیلی خواهد به ضرورت سَرَش
چون آدمیزادهٔ ناآزاده‌خوی مقامی یافت و پولی به دست آورد،‌ نافرمانی آغازد و به ناگزیر خود را سزاوارِ سیلی خوردن یا قفاخوردن (پس‌گردنی خوردن) سازد.
آن نشنیدی که فلاطون چه گفت
مور همان به که نباشد پَرَش؟
آیا این سخن به گوشَت نرسیده که افلاطون گفته: مورچه را مصلحت آن است که پَر نباشد. (تا از خطر ایمن بماند، یا کم‌آزار بماند؛ زیرا مورچه در مدت کوتاهی از سال که بال در می‌آورد و پرواز می‌کند بر سر و روی مردم می‌افتد و آزار می‌رساند)
پدر را عسل بسیار است ولی پسر گرمی‌دار است.
پدر انگبینِ (عسل) فراوان دارد ولی عسل با پسر که گرم‌مزاج (گرمی‌دار) است سازگار نیست.
آن‌کس‌که توانگرت نمی‌گرداند
او مصلحتِ تو از تو بهتر داند
خداوندی که تو را غنی نمی‌کند،‌ خیر و نیکیِ تو را از تو نیکوتر باز می‌شناسد.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۱۴ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۴ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایتِ شمارهٔ ۱۴ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/11/22 11:01
ناشناس

وین دو شاخ گاو اگر خر داشتی
نسل انسان از زمین برداشتی

1402/06/02 23:09
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد)

شاخِ گاوِ نَر  اگر خَر داشتی

نسلِ آدم از زمین برداشتی

1393/08/05 09:11

ظاهرا در عبارت :
موسی علیه السلام به حم جهان آفرین اقرار کرد
به جای حم باید حکمت بیاید

1398/01/30 01:03
معدنی

موسی علیه السلام درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده گفت ای موسی دعا کن تا خدا عزّوجلّ مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که باز آمد از مناجات مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده گفت این چه حالتست؟ گفتند خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته اکنون به قصاص فرموده‌اند و لطیفان گفته‌اند:
گربه مسکین اگر پر داشتی
تخم گنجشک از جهان برداشتی
عاجز باشد که دست قوت یابد
برخیزد و دست عاجزان برتابد
و لو بسط الله الرزق لعباده لبعوا فی الارض
موسی علیه السلام به حم جهان آفرین اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار
ماذا اخاضک یا مغرور فی الخطر
حتی هلکت فلیت النمل لم یطر
بنده چو جاه آمد و سیم و زرش
سیلی خواهد به ضرورت سرش
آن نشنیدی که فلاطون چه گفت
مور همان به که نباشد پرش
پدر را عسل بسیار است ولی پسر گرمی دارست.
آن کس که توانگرت نمیگرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
کلیات سعدی.تصحیح محمد علی فروغی و مقابله با دو نسخه معتبر دیگر. به کوشش بها الدین خرمشاهی انتشارات دوستان. چاپ سوم ص 95

1400/07/24 00:09
برهان

و لو بسط اللهُ الرزقَ لعباده لبَغَوا فی الارض.
و اگر خدا روزی را بر بندگانش فراخ گرداند مسلما در زمین سر به عصیان برمی دارند.
آیه 27 سوره شوری

1400/07/24 00:09
برهان

ماذا اخاضَکَ یا مغرورُ فی الخَطَرِ

حتی هَلَکتَ فَلَیتَ النملَ لم یَطِرِ


 ای فریفتۀ دنیا چه چیز تو را در خطر فرو برد تا هلاک شدی ؟پس کاشکی مورچه پر در نمی آورد .