حکایتِ شمارهٔ ۴۲
یکی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته.
گفت: این را چه حالت است؟
گفتند: فلان دشنام دادش.
گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمیدارد و طاقتِ سخنی نمیآرد.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۴۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۴۲ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۴۲ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
این حکایت طبق کتاب غلامحسین یوسفی حکایت شماره 41 است
دو بیت از این حکایت از قلم افتاده است:
بعد از متن و نثر حکایت ابیات چنین شروع و خاتمه می یابند:
لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار
عاجز نفس فرومایه، چه مردی، چه زنی
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
×××
اگر خود بردَرَد پیشانی پیل
نه مردست آن که در وی مردمی نیست
بنی آدم سرشت از خاک دارند
اگر خاکی نباشد، آدمی نیست
گلستان سعدی، تصحیح و توصیح غلامحسین یوسفی، صفحهی 105 و 106
بنی آدم سرشت از خاک دارد (نه دارند)
اگر خاکی نباشد، آدمی نیست
یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دید بهم برآمده و کف بر دماغ آورده. گفت: این را چه حالت است؟ گفتند: فلان دشنام دادش. گفت: این فرومایه هزار من سنگ بر میدارد و طاقت سخنی نمی آرد.
لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار
عاجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی
گرت از دست برآید دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
اگر خود بردرد پیشانی پیل
نه مردست آنکه در وی مردمی نیست
بنی آدم سرشت از خاک دارد
اگر خاکی نباشد آدمی نیست
صاحبدلی زور آزمایی دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته گفت این را چه حال است گفتند دشنامش دادند،0 گفت زورمند فرومایه هزار من سنگ بر میدارد،طاقت سخنی اما ندارد
مرد آن است که شیرین کندش اودهنی
مرد آن نیست که مشتی بزند بر دهنی
بنی آدم سرشتندش ز خاکی
بنی آدم نه ای چون سر زخاکی
برادر با توجه به نسخه غلامحسین یوسفی که من دیدم ، مصراع دوم بیت اولاینگونه خونده میشه : عاجزِ نفسِ فرومایه موفق باشید
درود. من شاید بیست سال پیش این شعر رو دیدم و یادم مونده بود اگر خود بر درد پیشانی پیل نه مردست آنکه در وی مردمی نیست، بنی آدم سرشت از خاک دارد اگر خاکی نباشد مردمی نیست اما الان دید نوشته آدمی نیست، مردمی اول به معنی مردم داری و دیدن آدمها و دومی مردم آدما بنی بشر. حالا ما از این به بعد آدمی نیست حفظ میکنیم. سپاس
@AA:
با سپاس از راهنمایی جنابعالی، خوانش تصحیح شد.
بیت ناب.
کف به دماغ اورده یعنی چه
سلام
بنظرم کنایه از رفتار شتران نر در هنگام نزاع در فصل جفتگیری است چون شتر نر (در گویش محلی لوک)در این هنگام بسیار خشمگین و خطرناک است واز دماغ ودهانش دایما کف میریزد . وساربانان وشترداران در فصل فحلی شتران ماده معمولا زانوان شتر نر را برای امنیت بسته ونرها را از هم دور نگه میدارند.
شاد باشی
😂😂😂سعدی چه اصطلاحاتی به کار برده و چه ظرافاتی به کار برده
اگر خود بر درد پیشانی پیل
یعنی چی؟ هیچ جا نتونستم معنی این مصراع را پیدا کنم
سلام
یعنی اینکه خودش بتواند با زور بازو وضربه مشت سر فیلی را بشکافد در قدیم یکی از کارهایی که نشان از پهلوانی افراد بوده این است که با کوفتن ضربه مشت بر سر حیواناتی مثل گاو یا الاغ حیوان زبان بسته را هلاک میکردند در اینجا سعدی خواسته کمی هم اغراق کرده باشه وگفته فیل
در همین دوره ماهم مثلا مبتکر سبک کیوکوشین کاراته ، آقای کانچو ماسوتاسا اویاما با یگ گاو بخت برگشته نبرد کرد وبا ضربه مشت یا بقول کاراته کاران زوکی حیوان را از پا در میاره که خوشبختانه فیلم آن صحنه در گوگل قابل سرچه وسندی بر حاشیه بنده
شاد باشی عزیزم