گنجور

حکایتِ شمارهٔ ۴۲

یکی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته.

گفت: این را چه حالت است؟

گفتند: فلان دشنام دادش.

گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمی‌دارد و طاقتِ سخنی نمی‌آرد.

لافِ سرپنجگی و دعویِ مَردی بگذار
عاجزِ نفسِ فرومایه چه مَردی چه زنی
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن
مَردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
اگر خود بر‌دَرَد پیشانیِ پیل
نه مَرد است آن که در وی مَردمی نیست
بنی‌آدم سرشت از خاک دارد
اگر خاکی نباشد، آدمی نیست

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی از صاحبدلان، زورآزمایی را دید به هم برآمده و کف بر دماغ انداخته.
صاحبدلی مرد جنگاور و زورمندی را دید که بشدت عصبانی است و کف بر دهانش نشسته
گفت: این را چه حالت است؟
گفت: این مرد را چه پیش آمده است؟
گفتند: فلان دشنام دادش.
گفتند: کسی به او فحاشی کرده است.
گفت: این فرومایه هزار من سنگ برمی‌دارد و طاقتِ سخنی نمی‌آرد.
صاحبدل گفت: این انسان پست هزار من سنگ را بلند می‌کند اما نمی‌تواند یک کلام تند را تحمل کند.
لافِ سرپنجگی و دعویِ مَردی بگذار
عاجزِ نفسِ فرومایه چه مَردی چه زنی
خویشتن را به زورمندی مستای و ادعای مردانگی و مردمی به یک سو نِه تا وقتی که اسیر نفس بدفرمای فرومایه باشی مهم نیست مرد باشی یا زن باشی (انسان نیستی)
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن
مَردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
اگر توانی به نوشِ محبّت دهانی شیرین کن و کامِ دلی بر آر، چه نامردی و نامردمی است که به قهر مشتی بر دهانی کوبی یا بر کسی جفایی روا داری.
اگر خود بر‌دَرَد پیشانیِ پیل
نه مَرد است آن که در وی مَردمی نیست
کسی که آدمی‌خوی نیست نامردم و فرومایه است، اگرچه به نیرو پیشانیِ فیل تواند شکافت.
بنی‌آدم سرشت از خاک دارد
اگر خاکی نباشد، آدمی نیست
فرزندانِ آدم خاکی‌نهادند، پس اگر فروتن و افتاده نباشند، آدمیزاده به شمار نیایند.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۴۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۴۲ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۴۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/05/24 16:07
عزیز عزیزی مودب

این حکایت طبق کتاب غلامحسین یوسفی حکایت شماره 41 است

1391/05/24 16:07
عزیز عزیزی مودب

دو بیت از این حکایت از قلم افتاده است:
بعد از متن و نثر حکایت ابیات چنین شروع و خاتمه می یابند:
لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار
عاجز نفس فرومایه، چه مردی، چه زنی
گرت از دست برآید، دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
×××
اگر خود بردَرَد پیشانی پیل
نه مردست آن که در وی مردمی نیست
بنی آدم سرشت از خاک دارند
اگر خاکی نباشد، آدمی نیست
گلستان سعدی، تصحیح و توصیح غلامحسین یوسفی، صفحه‌ی 105 و 106

1395/12/19 11:03
a

بنی آدم سرشت از خاک دارد (نه دارند)
اگر خاکی نباشد، آدمی نیست

1397/08/23 16:10
۷

یکی از صاحبدلان زورآزمایی را دید بهم برآمده و کف بر دماغ آورده. گفت: این را چه حالت است؟ گفتند: فلان دشنام دادش. گفت: این فرومایه هزار من سنگ بر میدارد و طاقت سخنی نمی آرد.
لاف سرپنجگی و دعوی مردی بگذار
عاجز نفس فرومایه چه مردی چه زنی
گرت از دست برآید دهنی شیرین کن
مردی آن نیست که مشتی بزنی بر دهنی
اگر خود بردرد پیشانی پیل
نه مردست آنکه در وی مردمی نیست
بنی آدم سرشت از خاک دارد
اگر خاکی نباشد آدمی نیست

1398/04/29 07:06
مهدی قناعت پیشه

صاحبدلی زور آزمایی دید به هم بر آمده و کف بر دماغ انداخته گفت این را چه حال است گفتند دشنامش دادند،0 گفت زورمند فرومایه هزار من سنگ بر میدارد،طاقت سخنی اما ندارد
مرد آن است که شیرین کندش اودهنی
مرد آن نیست که مشتی بزند بر دهنی
بنی آدم سرشتندش ز خاکی
بنی آدم نه ای چون سر زخاکی

1398/12/06 17:03
AA

برادر با توجه به نسخه غلامحسین یوسفی که من دیدم ، مصراع دوم بیت اولاینگونه خونده میشه : عاجزِ نفسِ فرومایه موفق باشید

1399/10/18 20:01
و. و

درود. من شاید بیست سال پیش این شعر رو دیدم و یادم مونده بود اگر خود بر درد پیشانی پیل نه مردست آنکه در وی مردمی نیست، بنی آدم سرشت از خاک دارد اگر خاکی نباشد مردمی نیست اما الان دید نوشته آدمی نیست، مردمی اول به معنی مردم داری و دیدن آدم‌ها و دومی مردم آدما بنی بشر. حالا ما از این به بعد آدمی نیست حفظ می‌کنیم. سپاس

1399/10/19 17:01

@AA:
با سپاس از راهنمایی جنابعالی، خوانش تصحیح شد.

1402/03/31 20:05
بنده خدا

بیت ناب.

1402/11/16 13:02
Mojtaba Razaq zadeh

کف به دماغ اورده یعنی چه

1402/11/16 14:02
رضا از کرمان

سلام 

  بنظرم کنایه از رفتار شتران نر در هنگام نزاع در فصل جفتگیری است چون شتر نر (در گویش محلی لوک)در این هنگام بسیار خشمگین و خطرناک است واز دماغ ودهانش دایما کف میریزد . وساربانان وشترداران در فصل فحلی شتران ماده معمولا زانوان شتر نر را برای امنیت  بسته ونرها را از هم  دور نگه میدارند.

شاد باشی

1402/11/17 20:02
Mojtaba Razaq zadeh

😂😂😂سعدی چه اصطلاحاتی به کار برده و چه ظرافاتی به کار برده

1403/04/01 17:07
شاهین موفق نژاد

اگر خود بر درد پیشانی پیل

یعنی چی؟    هیچ جا نتونستم معنی این مصراع را پیدا کنم

1403/04/01 19:07
رضا از کرمان

 سلام 

  یعنی اینکه خودش  بتواند با زور بازو وضربه مشت سر فیلی را بشکافد  در قدیم یکی از کارهایی که نشان از پهلوانی افراد بوده  این  است که با  کوفتن ضربه  مشت  بر سر حیواناتی مثل گاو یا الاغ  حیوان زبان بسته را هلاک میکردند  در اینجا سعدی خواسته کمی هم اغراق کرده باشه وگفته فیل 

در همین دوره ماهم مثلا مبتکر سبک کیوکوشین کاراته ، آقای کانچو  ماسوتاسا اویاما  با یگ گاو بخت برگشته نبرد کرد وبا ضربه مشت یا بقول کاراته کاران زوکی  حیوان را از پا در میاره که خوشبختانه فیلم آن صحنه در گوگل قابل سرچه وسندی بر حاشیه بنده  

شاد باشی عزیزم