گنجور

حکایت شمارهٔ ۱۸

عابدی را پادشاهی طلب کرد.

اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم، مگر اعتقادی که دارد در حقِّ من زیادت کند.

آورده‌اند که داروی قاتل بخورد و بمرد.

آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایانِ رویْ در مخلوق
پشت بر قبله، می‌کنند نماز
چون بنده خدایِ خویش خوانَد
باید که به جز خدا نداند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عابدی را پادشاهی طلب کرد.
هوش مصنوعی: یک عابد را پادشاه خواست.
اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم، مگر اعتقادی که دارد در حقِّ من زیادت کند.
هوش مصنوعی: به فکر افتاد که دارویی مصرف کند تا ضعیف‌تر شود، شاید این کار باعث شود اعتقاد دیگران به او بیشتر شود.
آورده‌اند که داروی قاتل بخورد و بمرد.
هوش مصنوعی: گفته‌اند که او دارویی سمی مصرف کرده و جانش را از دست داده است.
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
کسی که وی را از حقیقت مانند پسته مغزدار می‌پنداشتم، از ریا چون پیاز توبرتو بود.
پارسایانِ رویْ در مخلوق
پشت بر قبله، می‌کنند نماز
آنانکه دعویِ زهد دارند و بجای توجه به درگاهِ یزدان رویِ دل بسوی خلق می‌کنند به‌واقع پشت بر کعبه نماز می‌گزارند و در آیینِ‌ دانایان مشرکند. [چه بر آفریدگار جهان، آفریدگان را برگزیدند.]
چون بنده خدایِ خویش خوانَد
باید که به جز خدا نداند
آنگاه که بنده به عبادتِ‌ حق بپردازد، سزد که جز خدا کس را موثر در وجود یا جهانِ هستی نشناسد و به هیچ دری جز درگاهِ وی رو نکند.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1397/10/18 15:01
بن درس نادرس

نظراتتون رو در مورد این حکایت بنویسد. تا ما علاقه مندادن استفاده نماییم

1397/10/18 16:01
ما را همه شب نمی برد خواب

حضرت امیر :
آدم منافق به سان درخت حنظل (هندوانه ابوجهل) است برگ هایش سبز و خرم اما طعم تلخ و ناگواری دارد

1399/03/25 17:05
میر ذبیح الله تاتار

سلام
این شاه بیت سعدی اشاره میکند در مذمت زندگی تظاهر گران که همه کارش پر از تزویر وریا است
بدون شک زندگی عاری از معنا نیست یا معنی خوب دارد یا هم بد، مثلا حافظ زندگی ملامتیه قلندریه داشت ملامتیه میگفتند ما باید کاری بکنیم که از چشم مردم بی افتیم، کاریی نکنیم که مردم مارا ستایش کند و بگوید که آدم خوبی است، از این طریق میخواستند که نفس شان را ذلیل کنند، چون که ستایش بقول مولانا آدمی را چنان فربه میکند که خدا را از یاد میبرد. ذلیل کردن و خاضع نمودن نفس و بر سر نفس کفتن او در یک جامعه سنتی مذهبی عبارت است از گناه کردن. حافظ و دیگر ملامتیان شراب میخوردند، اما شراب خوردن شان یک معنای نهانی داشت، مثل همه شراب میخوردند اما بخاطر این شراب میخوردن که مردم به آنها بگویند فاسق اند تا از چشم مردم بیفتند، تا طالب مدح و ثنای این و آن نباشند تا نفس شان خاضع شده بندهٔ راستین خداوند باشند در واقع این کار ملامتیان خیلی معنا دارد حتی به گناه شان معنی میدهد، چون اقبال میفرماید گناه ابتکاری هم ثواب دارد، مسلمًا حافظ و ملامتیان گناه ابتکاری میکردند کاری میکردند در ظاهر، که باطنی داشت، باطنیکه از دید دیگران پنهان بود البته این کار شان به شرابخواری شان و به گناه شان معنا میداد ، اتفاقاً این معنای بدی نیست بلکه خوب است برخلاف ریاکاران، آدم ریاکار عبادت میکند نماز میخواند برای خدا نمیخواند بلکه برای مردم میخواند مصداق همین بیت سعدی:
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله می‌کنند نماز
چون بنده خدای خویش خواند
باید که به جز خدا نداند

1399/03/25 17:05
میر ذبیح الله تاتار

معنی بیت ها
 1  آن کس را که به نیکی و پرهیزگاری، همانند مغز پسته می پنداشتم، دریغا که همچون پیاز، پوست بر پوست کشیده و ریا می کرد
2  همانا عبادت و نیکی زاهدان ریایی، بسان نماز اشخاصی که پشت به خانه کعبه نماز
می گزارند، بی اثر و باطل است.
 3 وقتی که بنده، خدای خود را می خواند و صدا می کند (عبادت می کند)، نباید کس دیگری را به جز خدا (برای عبادت و بندگی) بشناسد

1399/09/20 11:12
saeed ahadkish

و این انتهای ادبیات تعلیمی بود که گفت:
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله می‌کنند نماز
{پارسایانی که رویشان به سمت انسان هاست و خود را به آن ها نشان می دهند پشت به قبله نماز می کنند یعنی عبادتشون قبول نیست}