گنجور

حکایت شمارهٔ ۱۶

یکی از جملهٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ.

پرسید که موجبِ درجاتِ این چیست و سبب دَرَکاتِ آن؟ که مردم به خلاف این معتقد بودند.

ندا آمد که این پادشه به ارادتِ درویشان به بهشت اندر است و این پارسا به تقرّبِ پادشاهان در دوزخ.

دَلْقت به چه کار آید و مِسْحیّ و مُرَقَّع
خود را ز عمل‌هایِ نکوهیده بری دار
حاجت به کلاهِ بَرَکی داشتنت نیست
درویش‌صفت باش و کلاهِ تَتَری دار

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی از جملهٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ.
هوش مصنوعی: یکی از افراد نیکوکار در خواب خود پادشاهی را در بهشت و فردی پارسا را در دوزخ مشاهده کرد.
پرسید که موجبِ درجاتِ این چیست و سبب دَرَکاتِ آن؟ که مردم به خلاف این معتقد بودند.
هوش مصنوعی: او پرسید که چه چیزی باعث درجات مختلف آن می‌شود و چه چیزی سبب پایین‌تر بودن آن است؟ زیرا مردم به صورت متفاوتی به این موضوع اعتقاد داشتند.
ندا آمد که این پادشه به ارادتِ درویشان به بهشت اندر است و این پارسا به تقرّبِ پادشاهان در دوزخ.
هوش مصنوعی: صدایی به گوش رسید که می‌گفت این پادشاه به خاطر عشق و ارادت درویشان به بهشت رفته است و این پارسا به خاطر نزدیکی و ارتباط با پادشاهان به دوزخ افتاده است.
دَلْقت به چه کار آید و مِسْحیّ و مُرَقَّع
خود را ز عمل‌هایِ نکوهیده بری دار
پشمینهٔ صوفیان و کفش ویژهٔ صالحان و خرقه تو را سودی نمی‌دهد؛ بکوش تا از زشتکاری خود را دور سازی.
حاجت به کلاهِ بَرَکی داشتنت نیست
درویش‌صفت باش و کلاهِ تَتَری دار
به کلاهِ پشمینِ خشن بر سر نهادن نیازی نیست، کلاهِ مغولی بر سر نِه ولی به سیرتِ درویشانْ صافی‌درون باش.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۱۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۶ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۱۶ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۶ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1392/10/09 13:01
فرهاد

مرقع در اینجا یعنی جامه ای پینه دار و پاره پاره و خرقه ای با پینه های چهارگوش
کلاه برکی نوعی کلاه است که معمولا از برک و یا نمد ساخته می شود و مورد استفاده ی درویشان و زاهدان میباشد.

1392/10/09 14:01
تاوتک

درود فرهاد جان مسحی هم نوعی کفش و موزه بوده است ویژه بزرگان و امرا

1396/06/24 14:08
رامین

تتری به چه معناست؟

1396/06/25 14:08
بابک چندم

@ رامین،
تَتَری=تاتاری
قوم تاتار در آسیای مرکزی.

1403/03/11 10:06
محمد پارسی

سلام. 

تتر به معنای تاتار است. تاتار یکی از چندین قبایل از مغولان بوده‌اند که توسط چنگیز نسل کشی می‌شوند. اما چینی‌ها و ایرانی‌ها در بسیاری موارد مغولان را به نام یکی از قبیله‌های آنان تاتار یا ترتر می‌نامیدند. در سال‌های حمله نخست مغول در زمان چنگیز، مغول‌ها مسلمانان را مجبور به پوشیدن کلاه تتری یا تاتاری می‌کردند و اشاره حضرت سعدی به این رویداد است. 

1396/06/25 16:08

منظور بابک چندم از آسیای مرکزی همان
" فرارودان " خودمان است که تازیا ن ماوراالنهر
میگویند وتاتارستان در سوی شمال باختری آن است
به گمانم ؟!

1397/10/07 01:01

تو یکی از نسخه‌هایی که من دارم اینطوری اومده:
دلقت به چه کار آید و تسبیح و مرقع
به نظر واژه‌ی تسبیح به جای «مسحی» مناسبتره چون مسحی معنی کفشی رو می‌ده که صلحا و امرا به پا می‌کردن (فرهنگ معین)

1399/06/03 12:09
حمید

مسحی
( اسم ) نوعی از موزه که صلحا و امرا در پا میکردند ( غیاث ) : مسحی در پای ور کوه در دست از دور سلام کرد و بنشست
برکی . [ ب َ رَ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به برک که بفتحتین است و آن قماشی باشد از پشم اشتر که اکثر لباس فقرا بآن باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کلاهی دراز که زهاد بر سر گیرند و بتازی بریس نامند، و باین معنی با کاف فارسی هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) :
دلقت بچه کار آید و تسبیح و مرقع
خود را ز عملهای نکوهیده بری دار
حاجت بکلاه برکی داشتنت نیست
درویش صفت باش و کلاه تتری دار

1399/06/03 12:09
حمید

کلاه تتری
کلاه تاتاری، کلاهی که خانم های تاتار (مغول) بر سر می نهادند.

1400/09/04 11:12
گلی اشرف مدرس

درود بر همگی .منظور از مسحی به استناد لغت نامه ی دهخدا، پلاسی است که درویش بر آن می نشست یا می خوابید.

1401/10/09 17:01
ندا امین الرعایایی

دلق یعنی لباس درویشان

مرقع لباس چهل تیکه 

نوعی کفش

کلاه برکی کلاهی از پشم شتر

تتر یعنی قوم مغول 

کلاه تتری دار یعنی کلاه نظامی سر کن