حکایت شمارهٔ ۱۵
پادشاهی پارسایی را دید.
گفت: هیچت از ما یاد آید؟
گفت: بلی! وقتی که خدا را فراموش میکنم.
هر سو دَوَد آن کَش ز برِ خویش براند
وآن را که بخواند به درِ کس ندواند
حکایت شمارهٔ ۱۴: درویشی را ضَرورتی پیش آمد، گلیمی از خانهٔ یاری بدزدید.حکایت شمارهٔ ۱۶: یکی از جملهٔ صالحان به خواب دید پادشاهی را در بهشت و پارسایی در دوزخ.
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکینبشته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پادشاهی پارسایی را دید.
هوش مصنوعی: پادشاهی مرد پارسایی را مشاهده کرد.
گفت: هیچت از ما یاد آید؟
هوش مصنوعی: او گفت: آیا چیزی از ما به خاطر داری؟
گفت: بلی! وقتی که خدا را فراموش میکنم.
هوش مصنوعی: او گفت: بله! وقتی که خدا را از یاد میبرم.
هر سو دَوَد آن کَش ز برِ خویش براند
وآن را که بخواند به درِ کس ندواند
آن را که خداوند به قهر از درگاه دور کند سرگردان به هر جانب بدَوَد [و پناهی نیابد] و آن را که به مهر طلبد، از دیگران بینیازی دهد و به آستانِ کسی نفرستد.
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۵ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
1390/11/23 01:01
در نسخه تصحیح مرحوم فروغی در متن اصلی آمده است : «هرسو دود آن کش» ،«آن کس» در نسخه بدل آمده
1391/10/11 16:01
ناشناس
این حکایت بسیار زیباست.
1395/04/24 12:06
سیدمهدی
همان گونه که مهرزاد شایان نوشته، با توجه به متن آن کش درست تر است به معنی آن کس که او از بر خویش براندش.
1401/10/09 17:01
ندا امین الرعایایی
پوستین دوستان برکندن یعنی از اموال آنها استفاده کردن
1404/01/07 11:04
رضا از کرمان
درود
بعضی از حاشیه های این حکایت اصلا ربط موضوعی ندارند من که نفهمیدم یعنی چی ؟ منظور جناب گمنام از بادمجون ومیوه یعنی چه؟
ممنونم شاد باشید