گنجور

حکایت شمارهٔ ۳۹

هارون‌الرشید را چون مُلکِ دیارِ مصر مسلم شد گفت: به خلافِ آن طاغی که به غرورِ مُلکِ مصر دعویِ خدایی کرد، نبخشم این مملکت را مگر به خسیس‌ترینِ بندگان.

سیاهی داشت نام او خَصِیب در غایتِ جهل. مُلکِ مصر به وی ارزانی داشت و گویند: عقل و درایتِ او تا به جایی بود که طایفه‌ای حُرّاثِ مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بارانِ بی‌وقت آمد و تلف شد. گفت: پشم بایستی کاشتن!

اگر دانش به روزی در فزودی
ز نادان تنگ‌روزی‌تر نبودی
به نادانان چنان روزی رساند
که دانا اندر آن عاجز بماند
بخت و دولت به کاردانی نیست
جز به تأییدِ آسمانی نیست
اوفتاده‌ست در جهان بسیار
بی‌تمیز ارجمند و عاقلْ خوار
کیمیاگر به غصّه مُرده و رنج
ابله اندر خرابه یافته گنج

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هارون‌الرشید را چون مُلکِ دیارِ مصر مسلم شد گفت: به خلافِ آن طاغی که به غرورِ مُلکِ مصر دعویِ خدایی کرد، نبخشم این مملکت را مگر به خسیس‌ترینِ بندگان.
هوش مصنوعی: وقتی هارون‌الرشید بر مصر تسلط یافت، گفت: برخلاف آن طاغی که به خاطر بزرگ‌منشی‌اش در مصر، خود را خدا می‌پنداشت، من این سرزمین را به هیچ‌کس جز کم‌ارزش‌ترین بندگان نخواهم بخشید.
سیاهی داشت نام او خَصِیب در غایتِ جهل. مُلکِ مصر به وی ارزانی داشت و گویند: عقل و درایتِ او تا به جایی بود که طایفه‌ای حُرّاثِ مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بارانِ بی‌وقت آمد و تلف شد. گفت: پشم بایستی کاشتن!
هوش مصنوعی: نام او خصیب بود و در جهل بسیار عمیق و نادان. سرزمین مصر را به او سپردند و گفته می‌شود که هوش و تدبیر او به حدی بود که گروهی از کشاورزان مصری نزد او شکایت کردند که پنبه کاشته بودند و باران نا بهنگام آمده و محصولشان خراب شده است. او در پاسخ گفت که باید پشم می‌کاشتید!
اگر دانش به روزی در فزودی
ز نادان تنگ‌روزی‌تر نبودی
اگر علم بر رِزْقِ آدمی می‌افزود، جاهل به علت نادانی از همگان تهیدست‌تر بود.
به نادانان چنان روزی رساند
که دانا اندر آن عاجز بماند
هوش مصنوعی: خداوند به نادانان روزی می‌دهد به گونه‌ای که حتی افراد آگاه و دانا هم در برابر آن نمی‌توانند کاری کنند و از آن روزی بی‌نصیب می‌مانند.
بخت و دولت به کاردانی نیست
جز به تأییدِ آسمانی نیست
اقبالِ نیک و پیروزیِ آدمی به کارشناسی و بصیرت وی نیست و تنها به توفیق و دستیاری لطف خداوندی باز بسته است.
اوفتاده‌ست در جهان بسیار
بی‌تمیز ارجمند و عاقلْ خوار
هوش مصنوعی: در این دنیا، انسان‌های باهوش و محترم، به خاطر نابه‌سامانی‌ها و بی‌احترامی‌ها، مورد بی‌توجهی و کم‌ارزشی قرار گرفته‌اند.
کیمیاگر به غصّه مُرده و رنج
ابله اندر خرابه یافته گنج
هوش مصنوعی: کیمیاگر در حالتی از غم و اندوه به سر می‌برد و در عین حال، شخصی نادان در ویرانه‌ای گنجی را یافته است.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۳۹ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۳۹ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۳۹ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۳۹ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۳۹ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1390/08/09 10:11
امید رضا محبی

این ابیات از متن جا افتاده است:
اگر روزی به دانش در فزودی
ز نادان تنگ روزی تر نبودی
و
بخت و دولت به کاردانی نیست
جز به تائید آسمانی نیست

1392/10/13 15:01
ناشناس

حح

1392/10/13 15:01
ناشناس

(اگر دانش بروزی در فزودی) صحیح میباشد.

1393/07/04 07:10
a

اگر روزی به عقل و فضل بودی
ز نادان تنگ روزی تر نبودی

1396/03/12 19:06
جمشید پیمان

هر وقت این حکایت را می خوانم با خودم می گویم ؛آیا شیخ اجل سعدی این چند سطر را نگاشته است؟ هارون الرشید ملک مصر را به خسیسی نادان ( و با توجه به مثالی که از او آورده: ابله) بخشید که از چه کسی انتقام بگیرد؟ از ملک قبلی مصر که از سر غرور دعوی خدائی می کرد یا از مردم مصر که از چاله آن ملک در آمده و حالا در چاه ملک خسیس و نادان و ابلهی افتاده اند؟ گیرم هارون به آنها رحم نکرد به ملک و خلافت خودش هم ترحمی نداشت؟ مگر اینکه بپذیریم هارون خود از امیر برگزیده اش نادان تر و ابله تر بوده است.
نکته دیگر اینکه سعدی چه اصراری دارد با تاکید بر اینکه الله متعال به هرکه خواهد می دهد هر چه را بخواهد، فرمایش متین دیگر او را که یعنی" لیس للانسان الّی ماسعی" را به فراموشی بیندازد. ؟
نکته بعدی اینکه خست امیر جدید چه ربطی به نتیجه گیری سعدی دارد و جایش در ابیات پایانی کجاست؟
و بالاخره، می پرسم آن مقدمه چه ربط به این موخره و نتیجه گیری اش دارد؟

1396/07/21 16:10
۷

هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این مملکت را مگر به خسیس ترین بندگان. سیاهی داشت نام او خصیب† در غایت جهل. مُلک مصر بوی ارزانی داشت و گویند عقل و درایت او تا به جایی بود که طایفه‌ای حرّاث† مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم باران بی وقت آمد و تلف شد گفت پشم بایستی کاشتن.
اگر دانش به روزی در فزودی
ز نادان تنگ روزی تر نبودی
به نادانان چنان روزی رساند
که دانا اندر آن عاجز بماند
بخت و دولت به کاردانی نیست
جز به تایید آسمانی نیست
اوفتاده است در جهان بسیار
بی تمیز ارجمند و عاقل خوار
کیمیاگر به غصه مرده و رنج
ابله اندر خرابه یافته گنج

1401/12/18 13:03
Omid Shojaee

احتمالا منظور سعدی  وهارون الرشیدفرعونیان پیشین مصر بودند که به مردم  بسیار ظلم روا داشتند یا فرعون زمان حضرت موسی 

1401/12/18 13:03
Omid Shojaee

چ‌ونکه میگه دعوی خدایی کرد احتمال زیاد همان فرعون زمان موسی منظورشونه