گنجور

حکایت شمارهٔ ۳۸

گروهی حکما به حضرتِ کسریٰ در، به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگ‌مهر که مهترِ ایشان بود خاموش.

گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟

گفت: وزیران بر مثالِ اطبّااند و طبیب دارو ندهد جز سَقیم را. پس چو بینم که رای شما بر صواب است، مرا بر سرِ آن سخن گفتن حکمت نباشد.

چو کاری بی فُضولِ من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گروهی حکما به حضرتِ کسریٰ در، به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگ‌مهر که مهترِ ایشان بود خاموش.
هوش مصنوعی: گروهی از دانشمندان در حضور حضرت کسریٰ در مورد مسائلی به نفع و مصلحت صحبت می‌کردند و بزرگ‌مهر که رئیس آن‌ها بود، سکوت کرده بود.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟
هوش مصنوعی: به او گفتند: چرا در این بحث با ما صحبت نمی‌کنی؟
گفت: وزیران بر مثالِ اطبّااند و طبیب دارو ندهد جز سَقیم را. پس چو بینم که رای شما بر صواب است، مرا بر سرِ آن سخن گفتن حکمت نباشد.
هوش مصنوعی: او گفت: وزیران مانند پزشکان هستند و پزشک دارو را فقط به بیمار می‌دهد. پس وقتی ببینم که نظر شما صحیح است، دیگر نباید درباره آن صحبت کنم.
چو کاری بی فُضولِ من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
وقتی کاری بدون مداخلهٔ ناروا و بیهودهٔ من انجام می‌شود، شایسته نیست که من در آن باب سخن بگویم.
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است
ولی چون کوری را در مجاورت چاهی ببینم اگر خاموشی گزینم و وی را از خطر نرهانم گناهی بزرگ است.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۳۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۳۸ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۳۸ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۳۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۳۸ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/01/15 16:04
رامک

لطفا تصحیح کنید: گروهی از حکما در حضور حضرت کسری به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.

1398/02/11 01:05

بیت دوم این حکایت:
و گر بینم که نابینا و چاه است/اگر خاموش بنشینم گناه است
را به دو صورت کاملا متفاوت می توان خواند که دو معنای مختلف دارد و معمولا مردم ما آن را به صورت اشتباه می خوانند و خسرو شکیبایی هم در 40 حکایت از سعدی این بیت را اشتباه می خواند.
توضیح این است که حکما به بزرگمهر انتقاد کرده اند که ساکت بودن تو در جمع ما گناه است و بزرگمهر توضیح می دهد که ساکت بودن من گناه نیست بلکه هنگامی من گناه کار خواهم بود که ببینم شما در راه خطایی هستید و من ساکت باشم و چون شما در راه خطایی نیستید پس ساکت بودن من هم گناه نیست.

پس هنکام خواندن این بیت باید فشار کلام روی مصرع اول باشد. در واقع خسروشکیبایی و همه مردم ایران این بیت را طوری می خوانند که فشار کلام روی کلمه گناه قرار می گیرد و از خواندنشان این معنی به دست می اید که وقتی که نابینایی در حال افتادن به درون چاه است اگر ساکت باشی و فریاد نزنی گناه کرده ای پس ساکت نباش و فریاد بزن.
در صورتی که سعدی می خواهد بگوید که وقتی نابینایی در حال افتادن به چاه نیست تو هم لازم نیست چیزی بگویی.
منظور سعدی از این ببت این بوده است که وقتی امور به درستی پیش می رود لازم نیست هیاهو و فریاد کنی
ولی ما این بیت را طوری می خوانیم که وقتی نابینایی در حال افتادن به چاه است باید هیاهو کنی.
و این فرقی بسیار ظریف است که هنگاه خواندن این بیت باید رعایت کرد.
روش خواندن غلط این بیت این است که پس از خواندن مصرع اول چند ثانیه مکث کنیم و مصرع دوم را با تاکید روی کلمه گناه بخوانیم
روش خواندن درست این است که پس از خواندن مصرع اول، بدون مکث، مصرع دوم را بخوانیم و روی کلمه گناه تاکید نکنیم.
توضیح بیشتر در
پیوند به وبگاه بیرونی
/

1398/02/11 02:05
محسن ، ۲

نصیری جان
نه جانم
این دو بیت متضاد همدیگرند.
چو کاری بی فضول من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
میگوید : اگر کاری بدون دخالت من به درستی پیش می رود ، دخالت من بیجاست .
ولی درین بیت
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است.
می گوید : اگر جایی که به دخالت من احتیاج است نباید ساکت باشم
شکیبایی درست خوانده و همه ی دیگران هم .