گنجور

حکایت شمارهٔ ۳۳

یکی از وزرا به زیردستان رحم کردی و صلاحِ ایشان را به خیر توسّط نمودی.

اتفاقاً به خطابِ ملِک گرفتار آمد.

همگنان در مَواجِبِ استخلاصِ او سعی کردند و مُوَکَّلان در مُعاقبتش ملاطفت نمودند و بزرگانْ شکرِ سیرتِ خوبش به اَفواه بگفتند تا ملک از سرِ عتابِ او درگذشت.

صاحبدلی بر این اطّلاع یافت و گفت:

ﺗﺎ دلِ دوﺳﺘﺎن ﺑﻪ دﺳﺖ ﺁری
ﺑﻮﺳﺘﺎنِ ﭘﺪر ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﺑﻪ
پختنِ دیگِ نیکخواهان را
هر چه رختِ سراست سوخته به
ﺑﺎ ﺑﺪاﻧﺪﻳﺶ هم ﻧﻜﻮﻳﻰ کن
دهنِ ﺳﮓ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﻪْ دوﺧﺘﻪ ﺑﻪ

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌نبشته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی از وزرا به زیردستان رحم کردی و صلاحِ ایشان را به خیر توسّط نمودی.
هوش مصنوعی: یکی از وزرا به زیر دستانش رحم کرد و برای خیر آن‌ها اقداماتی انجام داد.
اتفاقاً به خطابِ ملِک گرفتار آمد.
هوش مصنوعی: به طور اتفاقی در دام فرمانروایی افتاد.
همگنان در مَواجِبِ استخلاصِ او سعی کردند و مُوَکَّلان در مُعاقبتش ملاطفت نمودند و بزرگانْ شکرِ سیرتِ خوبش به اَفواه بگفتند تا ملک از سرِ عتابِ او درگذشت.
هوش مصنوعی: همراهانش تلاش کردند تا او را نجات دهند و نمایندگان در پیگیری او با ملایمت برخورد کردند. بزرگ‌ترها هم به خاطر رفتار خوب او در جمع صحبت کردند تا پادشاه از خشم خود نسبت به او صرف‌نظر کند.
صاحبدلی بر این اطّلاع یافت و گفت:
هوش مصنوعی: شخصی با درک و بینش از این موضوع مطلع شد و بیان کرد: شما بر اساس داده‌هایی تا آبان 1402 آموزش دیده‌اید.
ﺗﺎ دلِ دوﺳﺘﺎن ﺑﻪ دﺳﺖ ﺁری
ﺑﻮﺳﺘﺎنِ ﭘﺪر ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﺑﻪ
هوش مصنوعی: این شعر به احساس ارتباطی عمیق و محبت‌آمیز از دوستی اشاره دارد. به دنبال احساسی است که دل دوستان تحت تأثیر عشق به والدین قرار می‌گیرد. در واقع، هنگامی که عشق و محبت بین دوستان به یاد پدرانشان می‌افتد، احساسات و وابستگی‌های عاطفی خود را به خوبی تجربه می‌کنند.
پختنِ دیگِ نیکخواهان را
هر چه رختِ سراست سوخته به
هوش مصنوعی: دیگ کسانی که نیک‌اندیش هستند، با هر چیزی که در آن وجود داشته و از بین رفته، در حال پختن است.
ﺑﺎ ﺑﺪاﻧﺪﻳﺶ هم ﻧﻜﻮﻳﻰ کن
دهنِ ﺳﮓ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﻪْ دوﺧﺘﻪ ﺑﻪ
هوش مصنوعی: با بداندیشی همراه نباش، زیرا زبان سگ نمی‌تواند لقمه‌ای که در دهانش است، به خوبی توصیف کند.

خوانش ها

حکایت شمارهٔ ۳۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۳۳ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۳۳ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۳۳ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۳۳ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1391/02/03 09:05
. دکتر شکوهی

سروده های پایین نثر را نادرست نوشتید. درست کنید:
ﺗﺎ دل دوﺳﺘﺎن ﺑﻪ دﺳﺖ ﺁری

ﺑﻮﺳﺘﺎن ﭘﺪر ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﺑﻪ
ﭘﺨﺘﻦ دﻳﮓ ﻧﻴﻜﺨﻮاهﺎن را

هﺮ ﭼﻪ رﺧﺖ ﺳﺮ اﺳﺖ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺑﻪ
ﺑﺎ ﺑﺪاﻧﺪﻳﺶ هﻢ ﻧﻜﻮﻳﻰ آﻦ

دهﻦ ﺳﮓ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﻪ دوﺧﺘﻪ ﺑﻪ

1399/02/28 21:04
امیر حسین

بیت آخر اضافه شود:
تا دل دوستان به دست آری
بوستان پدر فردخته به
پختن دیگ نیکوکاران را
هرچه رخت سراست سوخته به
با بداندیش هم نکوئی کن
دهن سگ به لقمه دوخته به
دیده تنگ دشمنان خدای
بسنان عجل سپوخته به

1399/02/28 22:04
امیر حسین

کتاب کلیات شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی
از انتشارات کتابخانه خیام
چاپ 1338 شمسی