حکایت شمارهٔ ۲۱
مردمآزاری را حکایت کنند که سنگی بر سر صالحی زد. درویش را مجالِ انتقام نبود. سنگ را نگاه همیداشت تا زمانی که مَلِک را بر آن لشکری خشم آمد و در چاه کرد. درویش اندر آمد و سنگ در سرش کوفت. گفتا: تو کیستی و مرا این سنگ چرا زدی؟ گفت: من فلانم و این همان سنگ است که در فلان تاریخ بر سر من زدی. گفت: چندین روزگار کجا بودی؟ گفت: از جاهت اندیشه همیکردم. اکنون که در چاهت دیدم، فرصت غنیمت دانستم.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش علی معدلی
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش بهنام محمدیان
حکایت شمارهٔ ۲۱ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
ستمگران عزیز و محترم بخوانند و پند بگیرند
بله سعید جان
این بیت اخر خیلی متال هست. من همیشه میگم تو ادبیات ما همه ژانر ها پیدا میشه.
ببخشید متال به چه معنیه ؟!
سلام
در کتابی قدیمی چنین خواندم
هر با فولاد بازو پنجه کرد
ساعد سیمین خود را رنجه کرد
فرخ روزگار باشید
روایت هیدن منطقی تر می نماید. سیمین در مقابل پولادین
ولی کتاب من از بزرگیاد فروغی هم مسکین آورده
ساعد سیمین نوشته اینجا
ناسزایی را که بینی بخت یار
در مصرع بالا بخت یار می تواند سر هم باشد و بختیار باشد که معنی را متفاوت می کند و در بعضی نسخ هم سر هم آمده
در بیت سوم در کتابی به جای واژه سیمین مسکین هم دیدم
به نظر من ساعد مسکین درست تر است.زیرا باید متنی که اصل قرار داده میشود از تصحیح های معتبر و نه کتاب های آموزشی باشد.در نسخه فروغی که منبع نیز قرار داده شده به مسکین ضبط شده (در حاشیه نیز هیچ اشاره ای به سیمین نشده)، و این که چون نثر گلستان مصنوع است حتما نیاز نیست که در گوشه و کنار متن آرایه وجود داشته باشد و نسخه های آرایه دار درست تر باشند و همان ها متن قرار داده شوند.اگر ممکن است متن را به مسکین تغییر بدهید بهتر است.