حکایت شمارهٔ ۲۰
غافلی را شنیدم که خانهٔ رعیت خراب کردی تا خزانهٔ سلطان آباد کند؛ بیخبر از قول حکیمان که گفتهاند: هرکه خدای را -عَزَّوَجَلَّ- بیازارد تا دلِ خلقی به دست آرد خداوند، تعالیٰ، همان خلق را بر او گمارد تا دَمار از روزگارش برآرد.
سَرِ جملهٔ حیوانات گویند که شیر است و اَذَلِّ جانوران خر. و بهاتّفاقْ خرِ باربر بِهْ که شیرِ مردمدَر.
باز آمدیم به حکایت وزیرِ غافل. مَلِک را ذمائِمِ اخلاق او به قرائن معلوم شد؛ در شکنجه کشید و به انواعِ عقوبت بکشت.
آوردهاند که یکی از ستمدیدگان بر سر او بگذشت و در حالِ تباهِ او تأمّل کرد و گفت:
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۲۰ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۲۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۲۰ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۲۰ به خوانش علی معدلی
حکایت شمارهٔ ۲۰ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۲۰ به خوانش فاطمه زندی
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بماند برو لعنت پایدار
به جای مصرع بالا در بعضی نسخ آمده
بماند برو لعنت کردگار
گمان میکنم که ار چه (کوتاه شده اگر چه) درست باشد چون با وزن شعر جور درمی آید.
سلام خدمت دوستان .قول حکیمان که سعدی میفرمایند مضمون روایتی است از امام صادق علیه السلام که میفرمایند : من طلب رضاالناس بسخط الله جعل الله حامده من الناس ذاما .هرکس رضایت مردم را در خشم خدا بجوید خداوند ستایشگران او را نکوهشگرانش قرار می دهد .
با سلام .برای جمله اول حکایت عزیزان را ارجاع میدهم به سند باد نامه ظهیری سمرقندی که به لطف گنجوریان عزیز موجود شده است :
مثل الملک الذی یعمر خزانته من اموال رعیته کمثل من یطین سطح بیته بما یقتلع من اساس بنیانه و روزگار این بیت فرو خواند:
از رعیت شهی که مایه ربود
بن دیوار کند و بام اندود
مفهوم و برداشتی که از این حکایت داشتم
شماره 20
از نظر بنده، سعدی سعی دارد بگوید که مهم نیست چه منصبی و مقامی داریم، برتری ما این است که به خلق اگر بتوانیم کمک کنیم و اسیب نزنیم
اگر امروز نیروی اسیب زدن به کسی را داریم، چون نیرومندیم؛ بعید نیست روزی از پای در افتاده باشیم و کسی دیگر به ما ظلم روا دارد، زیرا نیرومند است...