حکایت شمارهٔ ۱۸
ملکزادهای گنج فراوان از پدر میراث یافت. دستِ کَرَم برگشاد و دادِ سخاوت بداد و نعمتِ بیدریغ بر سپاه و رعیّت بریخت.
یکی از جُلَسایِ بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که «ملوکِ پیشین مر این نعمت را به سعی اندوختهاند و برای مصلحتی نهاده. دست از این حرکت کوتاه کن که واقعهها در پیش است و دشمنان از پس؛ نباید که وقت حاجت فرومانی.»
ملک روی از این سخن به هم آورد و مر او را زجر فرمود و گفت: مرا خداوند، تَعالیٰ مالکِ این مملکت گردانیده است تا بخورم و ببخشم نه پاسبان که نگاه دارم.
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش علی معدلی
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۸ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
قارون بمرد وقاعده زشت از او بماند ....عادل برفت ونام نیکو اختیار کرد
این متن دارای اشتباهات نگارشی متعدد است. بنده اقوال مشهور آن را جهت بررسی در متن ذکر کردم:
ملک زاده ای گنج فراوان از پدر میراث یافت دست کرم «برگشاد» - باید بیفاصله نوشته شود چرا که یک واژه است- و داد سخاوت بداد و نعمت بیدریغ بر سپاه و رعیت بریخت.
نیاساید مشام از طبله عود
بر آتش نه که چون عنبر ببوید
بزرگی بایدت بخشندگی کن
که دانه تا نیفشانی نروید
یکی از جلسای بیتدبیر نصیحتش آغاز کرد که ملوک پیشین «مرین» -در برخی نسخ "این" آمده که به نظر میرسد در اینجا "این" صحیح باشد- نعمت را به سعی اندوختهاند و برای «مصلحتی» - در سایر نسخ مصلحت آمده, هرچند ی نکره در اینجا اشتباه به نظر نمیرسد اما در سایر نسخ اتفاق نظر وجود داشت- نهاده. دست ازین حرکت کوتاه کن که واقعهها در پیش است و دشمنان «از» - در برخی نسخ در پس بوده است که با متن نیز سازگارتر است- پس. نباید که - به وقت حاجت بوده است که در اینجا حرف اضافه به از قلم افتاده- «وقت» حاجت «فرو مانی» - در برخی نسخ در مانی بوده است- .
اگر گنجی کنی بر عامیان بخش
رسد هر کدخدایی را «به رنجی» - در سایر نسخ و البته لغتنامه دهخدا به صورت برنجی آمده است-
چرا نستانی از هر یک جوی سیم
که گرد آید ترا هر وقت گنجی
ملک روی از این سخن «به هم آورد« - در سایر نسخ آمده " در هم کشید"- و «مرو» - او را صحیح است و نه مرو را / نیز در برخی نسخ که مر او را صحیح دانستهاند قبل از آن آوردهاند: "و موافق طبعش نیامد و مر او را..."- را زجر فرمود و گفت: مرا «خداوند تعالی» - در برخی نسخ خدای تعالی و در برخی خدای عزوجل آمده است- «مالک» - در برخی نسخ مالک و در برخی پادشاه آورده شده است- این مملکت گردانیده است تا «به خورم»- بخورم- و ببخشم ،نه «پاسبان» - پاسبانم- که «نگاه» -نگه- دارم.
قارون هلاک شد که چهل خانه گنج داشت
«نوشین روان» -نوشیروان- نمرد که نام نکو گذاشت