حکایت شمارهٔ ۱۷
تنی چند از روندگان در صحبتِ من بودند، ظاهرِ ایشان به صَلاح آراسته و یکی را از بزرگان در حقِّ این طایفه حُسنِ ظنّی بلیغ؛ و اِدراری معیّن کرده؛ تا یکی از اینان حرکتی کرد نه مناسبِ حالِ درویشان. ظنِّ آن شخصْ فاسد شد و بازارِ اینان کاسِد. خواستم تا به طریقی کَفافِ یاران مُستَخلَص کنم. آهنگِ خدمتش کردم. دربانم رها نکرد و جَفا کرد؛ و معذورش داشتم که لطیفان گفتهاند:
چندانکه مقرّبانِ حضرتِ آن بزرگ بر حالِ وُقوفِ من وقوف یافتند و به اِکرام درآوردند و برتر مقامی معیّن کردند، امّا بهتواضع فروتر نشستم و گفتم:
گفت: الله الله! چه جایِ این سخن است؟!
فیالجمله بنشستم و از هر دری سخن پیوستم تا حدیث زَلَّتِ یاران در میان آمد و گفتم:
حاکم این سخن را عظیم بپسندید و اسباب مَعاشِ یاران فرمود تا بر قاعدهٔ ماضی مهیّا دارند و مَؤونتِ ایّامِ تعطیل وفا کنند. شکرِ نعمت بگفتم و زمینِ خدمت ببوسیدم و عذرِ جسارت بخواستم و در وقتِ برون آمدن گفتم:
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
حکایت شمارهٔ ۱۷ به خوانش دکتر مریم صمدی
حکایت شمارهٔ ۱۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
حکایت شمارهٔ ۱۷ به خوانش محمدرضا خسروی
حکایت شمارهٔ ۱۷ به خوانش علی معدلی
حکایت شمارهٔ ۱۷ به خوانش ابوالفضل حسن زاده
حکایت شمارهٔ ۱۷ به خوانش فاطمه زندی
حاشیه ها
سطر دوم ادراری معین به جای ادرریمعین باید باشد
باید اول نوشته بشه:
بگذار که بنده کمینم تا در صف بتدگان نشینم
بعد نوشته بشه:
گفت الله الله چه جای این سخن است
روندگان: سالکان
در صحبت من بودند: هم نشین من بودند.
یکی از بزرگان در حق این طایفه حسن ظنی بلیغ: یکی از بزرگان به آنها خوش گمان بود و اعتماد داشت.
ادراری معین کرده : ادرار به معنای مقرری و باب آن افعال، از (درر ) و به معنای منتشر کردن و پراکندن است و چون به باب افعال رفته یعنی کاری کنند که جاری شود. معنای جمله: قانونی گذاشته بود که در نوبت خاص به آنها یک مقرری برسد.
کفاف یاران مستخلص کنم: استخلاص و اخلاص در دوستی به کار میروند و خلوص به چیزی که اضافههای آن گرفته شده و پاک شده باشد میگویند. اخلاص به معنای خالص کردن است و مستخلص یعنی کارهای شما را انجام میدهم کاری کنم شما آسوده باشید. معنای جمله یعنی راهی پیدا کنم که مشکلات دوستانم حل شود
آهنگ خدمتش کردم: احتمالاً از آهنگی که در گفتار است لحن قصد استخراج شده است. آهنجی به معنای مجد، کوشا و ساعی است.
بر حال وقوف من وقوف یافتند: بر کیفیت ایستادن من آگاه شدند.
اَلله اَلله: استغفار
از هر دری سخن گفتن: ترجمه عربی "تکلمت فی باب . . . " "سخن گفتن در . . ." است. باب در عربی هم به معنای در خانه و هم به معنای موضوع است. معنای جمله: از هر موضوعی سخن گفتن
زَلت: لغزش
جرم: خطا، تعدی
مؤنت: خرج
برقرار میدارد: طبق وضعیت ثابت سابق
جسارت: از جِسر به معنای پل است آدم جسور کسی است که از پل میگذرد و جسارت جنبه مثبت و منفی دارد.
زمین خدمت بوسیدم: خدمت به زمین تشبیه شده است.
قبله: روبرو
دیار بعید: سرزمین دور