گنجور

رباعی شمارهٔ ۹

شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
باشد که به دست خویش خونم ریزی
تا جان بدهم دامن مقصود به دست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست
مردم همه از خواب و من از فکر تو مست
هوش مصنوعی: شب‌ها به خواب نمی‌روم و چشمانم را نمی‌بندم. دیگران همه خوابیده‌اند ولی من غرق در فکر تو هستم.
باشد که به دست خویش خونم ریزی
تا جان بدهم دامن مقصود به دست
هوش مصنوعی: امیدوارم که با دستان خودم خونم را بریزم تا بتوانم جانم را برای رسیدن به هدفم فدای کنم.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش محسن لیله‌کوهی
رباعی شمارهٔ ۹ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/06/04 10:09
بهروز شریعت زاده

سلام علیکم . مصرع آخر اینگونه زیبا می نماید : « تا جان بدهم ز شوق مقصود بدست »

1395/12/21 11:02
مهدی حیدری

با سلام و احترام در مورد نظر دوست عزیزم که فرمودند مصرع آخر ... زیبا می نماید باید بگم که شعر عرفایی چون حضرت سعدی دقیقا وصف حال ایشان بوده و وصف وقایعی بوده که به چشم بصیرت دیده اند و در آن حال و هوا شعر جاری گشته ، اینکه ما بیایم و فقط از جنبه ی زیبایی و وزن و کنار هم گذاشتن کلمات شعر بزرگان را روتوش زده و اصلاح یا دستکاری کنیم نه تنها کار درستی نیست بلکه باعث از بین رفتن آثار اصلی ایشان شده و معنا و مفهوم عرفان پس از چند قرن به کلی از بین می رود .

1396/06/08 22:09
محمد ضیا احمدی

بنظربنده باید شعر اینطور باشد :
مردم همه در خواب و من از فکر تو مست
چون مردم از خواب دیده شان باز نمیشود نه آین که بسته نمیشود

1396/06/08 23:09
بابک چندم

@ محمد ضیا احمدی،
می گوید مردم همه از خواب مستند و من از فکر تو مستم، بیان در این مصراع کامل و درست است.

1397/07/30 18:09
سیاوش

لطفا مصرع یا ترجیحا بیت آخر رو معنی و تفسیر کنید دوستان.سپاس پیشاپیش

1401/10/19 18:01
سفید

 

شب‌ها گذرد که دیده نتوانم بست...