گنجور

رباعی شمارهٔ ۵۴

گفتم شب وصل و روز تعطیل آمد
کان شوخ دوان دوان به تعجیل آمد
گفتم که نمی‌نهی رخی بر رخ من
گفتا برو ابلهی مکن پیل آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم شب وصل و روز تعطیل آمد
کان شوخ دوان دوان به تعجیل آمد
هوش مصنوعی: گفتم که شب وصال و روز استراحت است، آن شیطنت‌کار با شتاب و سرعت فرا رسید.
گفتم که نمی‌نهی رخی بر رخ من
گفتا برو ابلهی مکن پیل آمد
هوش مصنوعی: گفتم که چرا چهره‌ات را به من نشان نمی‌دهی؟ او گفت: برو، احمق نباش، چون دردسر بزرگتری به نام «پیل» در راه است.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۵۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی
رباعی شمارهٔ ۵۴ به خوانش فاطمه زندی