رباعی شمارهٔ ۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
رباعی شمارهٔ ۳ به خوانش محسن لیلهکوهی
رباعی شمارهٔ ۳ به خوانش زهرا بهمنی
رباعی شمارهٔ ۳ به خوانش فاطمه زندی
رباعی شمارهٔ ۳ به خوانش علی پرزارع
حاشیه ها
سعدی عشق من هست؛ دوستش دارم خیلیییییییییی.
چیزی که عیان و واضح است نوع کلام و لطافت گفتار در مقابل معشوق هست و چنان زیبا با معشوق سخن میگه که برای شما بستری فراهم میکنه که عاشقی کنید ....
نکته سنجی ها و ذکاوت و هوش بالایی که داشتن در پرداخت اتفاقات روز مره چون آیینه و تصویرش و تبدیل آن به مطلع ادبی چنین بی نظیر ...من فقط میتونم بگم بخوانید لذت ببرید
باسلام بیت دوم استفهام انکاری دارد شعر را میشود به دو گونه بیان کرد یک اینکه سعدی خودش را در عشق یار بالاتر از دیگر عشاق دانسته است یا دو اینکه یار را و عشق به یار خود را توصیف میکند.اگر توضیحی بدهم این است :ای که چشمانت از خیال یار و رویای یار (پیوسته به یار فکرکردن)(خسته است )همواره در خواب یار غرق است و مست خیال یار شده است و تو سر مست و شاد هستی همچون کسانی که از شراب (به مستی در عشق یار اشاره دارد )
*یا اینکه بگوییم ای که در آسایش هستی (منظور یار است)و چشمانت گواه بر این است (از بس که در آسایش است یار و خواب و قرار دارد که چشمانش خمار گونه است ...یعنی گویی بسیار خفته است به مثال و از این رو چشمانش هنوز مست خواب است )و خودت از شراب در شادی هستی (به فرح و شادی و خرمی یار اشاره میکند )*
صاحبنظران همان عاشقان و عشاق است ،عاشقان تو تشنه هستند و وصال با تو یک سراب (منظور دست نیافتنی )
مثل تو و مانند تو در هیچ مکانی،چه آباد و چه ویران ،آیا وجود دارد که بتوان در آینه پیش رو یا بر روی آب دید ؟!(مثل این یار چه در ویرانی و چه در آبادی ،چه در قصر و چه در خرابه و در هیچ مکانی نیست که بتوان لحظه ای بر آب چشم (اشکها )یا بر آینه (دیدگان )دید )
*همانند من عاشق وجودندارد در هیچ مکان و در هیج آباد و خرابه ای که بتوانی در خواب و بر چشم خویش ببینی
همچنین به آینه هم باید جور دیگر نگاه نمود ...همچون اشعار مولانا ،آینه یک نماد است در عشق مفاهیم بسیار دارد؛اینجا آینه یا همان تصویر روبه رویی است که بر چشم مینشیند یا چشم آدمی ست که میبیند ؛عشق را به زیبایی تمام در گرداب وهم و خیال و دور و بعید توصیف کرده است سعدی ...؛
این شعر سعدی جلوه ای از عشق به خدا یا رسیدن به خدا هست گویی در گرداب عشق به یار 'زمینی'هستی و در مراتب و میان راه رسیدن به خدا ؛ولی از آنجا که اشعار -غزلیات-سعدی جنبه عاشقانه دارد تا عارفانه این عشقی که در این ابیات موج میزند عشق به یار است
آخر مگر میشود اینچنین زیبا نوشت؟! من که اسیرم.