رباعی شمارهٔ ۲۱
ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
ای مرغ سحر تو صبح برخاستهای
ما خود همه شب نخفتهایم از غم دوست
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای در دل من رفته چو خون در رگ و پوست
هرچ آن به سر آیدم ز دست تو نکوست
هوش مصنوعی: تو در عمق وجود من جا داری، مانند خون که در رگها و پوست من جاری است. هر اتفاقی که برای من بیفتد، باز هم از جانب تو به خوبی و خوشی تعبیر خواهد شد.
ای مرغ سحر تو صبح برخاستهای
ما خود همه شب نخفتهایم از غم دوست
هوش مصنوعی: ای پرنده سحر، تو صبح را دیدهای، اما ما به خاطر غم دوست، تمام شب را بیدار ماندهایم.