گنجور

شمارهٔ ۲۴

چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید به هر کس نمایی
مرا مصلحت نیست لیکن همان به
که در پرده باشی و بیرون نیایی
وفا را به عهد تو دشمن گرفتم
چو دیدم مرا فتنه تو بی‌وفایی
چنین دور از خویش و بیگانه گشتم
که افتاد با تو مرا آشنایی
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون کردمی روشنایی
نیاید تو را هیچ غم بی‌دل من
کسی دید خود عید بی‌روستایی
من و غم ازین پس که دور از رخ تو
چه باشد اگر یک شبی پیشم آیی؟

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید به هر کس نمایی
هوش مصنوعی: تو آن‌قدر زیبایی و دلربا هستی که باید از زیبایی‌ات مراقبت کنی و آن را به هر کسی نشان ندهی.
مرا مصلحت نیست لیکن همان به
که در پرده باشی و بیرون نیایی
هوش مصنوعی: برای من بهتر است که در خفا و دور از چشم مردم باقی بمانم و به هیچ وجه خود را نشان ندهیم.
وفا را به عهد تو دشمن گرفتم
چو دیدم مرا فتنه تو بی‌وفایی
هوش مصنوعی: به خاطر وفاداری‌ات، دوستی را دشمن فرض کردم، چون وقتی دیدم که تو به عهدت وفا نمی‌کنی، با خودم گفتم که این کار تو نوعی فتنه است.
چنین دور از خویش و بیگانه گشتم
که افتاد با تو مرا آشنایی
هوش مصنوعی: اینقدر از خود و آشناهای خود دور شده‌ام که حالا با تو که بیگانه هستی، احساس آشنایی می‌کنم.
اگر نه امید وصال تو بودی
ز دیده برون کردمی روشنایی
هوش مصنوعی: اگر امیدی به رسیدن به تو نبود، نور زندگی را از دیدگانم دور می‌کردم.
نیاید تو را هیچ غم بی‌دل من
کسی دید خود عید بی‌روستایی
هوش مصنوعی: هیچ کسی در غم تو نیست جز من، که در روز عید، بی‌روزی و بی‌دل بودنم را به وضوح حس می‌کنم.
من و غم ازین پس که دور از رخ تو
چه باشد اگر یک شبی پیشم آیی؟
هوش مصنوعی: من و غم، از این به بعد دیگر چه اهمیتی دارد که بدون روی تو باشم، اگر فقط یک شب پیش من بیایی؟

خوانش ها

تکه ۲۴ به خوانش محسن لیله‌کوهی

حاشیه ها

1394/09/20 18:12
مژده

درود بر دوستداران ادبیات
بیت ششم این غزل زیبا سعدی نامفهوم بود و در کلیات فروغی بعد از روستایی علامت سوال گذاشته که مشخص میکند معنای بیت برای استاد فروغی هم مبهم بوده است.بعد از تتبع بسیار عاقبت مشکل را حل شد مصراع دوم ضرب المثل است یعنی بودن مزاحم.البته با عذرخواهی فراوان از روستائیان عزیز و زحمتکش!