شمارهٔ ۲۰
دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم
چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم؟
کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت
که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم
دلبرا نازده در مار سر زلف تو دست
چه کند کژدم هجران تو چندین نیشم
همچو دف میخورم از دست جفای تو قفا
چنگوار از غم هجران تو سر در پیشم
آبرویم چه بری آتش عشقم بنشان
کمتر از خاکم و بر باد مده زین بیشم
گر به جان ناز کنی گر نکنم در رویت
تا بدانی که توانگر دلم ار درویشم
دم به دم در دلم آید که دم کفر زنم
تا به جان فتنهٔ آن طرهٔ کافر کیشم
عقل دیوانه شد از سعدی دیوانه مزاج
با پریشانی از آن بر سر حال خویشم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیدی ای دل که دگر باره چه آمد پیشم
چه کنم با که بگویم چه خیال اندیشم؟
هوش مصنوعی: دیدی ای دل، دوباره چه چیزهایی برایم پیش آمده است؟ اکنون چه باید بکنم و با که باید در میان بگذارم این افکار و خیالاتی که در سر دارم؟
کاش بر من نرسیدی ستم عشق رخت
که فرو مانده به حال دل تنگ خویشم
هوش مصنوعی: ای کاش هرگز به من نمیرسید عشق تو، زیرا که در حال حاضر دلم بسیار ناراحت و غمگین است.
دلبرا نازده در مار سر زلف تو دست
چه کند کژدم هجران تو چندین نیشم
هوش مصنوعی: دلبر عزیز، وقتی که دست به زلف تو میزنم، چه کنم که با وجود نیشهای کژدم هجران تو، این همه آزار را تحمل میکنم؟
همچو دف میخورم از دست جفای تو قفا
چنگوار از غم هجران تو سر در پیشم
هوش مصنوعی: من از دست ظلم و ستم تو مانند دف میزنم و از غم دوریات سرم را به سمت پایین آوردهام، مانند کسی که با چنگ نوا میکند.
آبرویم چه بری آتش عشقم بنشان
کمتر از خاکم و بر باد مده زین بیشم
هوش مصنوعی: عزت و آبرویم را نبر، آتش عشق مرا خاموش کن. کمتر از خاکم نشمار و بیشتر از این نگذار که به باد برود.
گر به جان ناز کنی گر نکنم در رویت
تا بدانی که توانگر دلم ار درویشم
هوش مصنوعی: اگر با ناز به جان من بیفتی، من در برابر زیباییات چیزی نمیگویم تا بدانی که عشق من چقدر قوی است، حتی اگر من انسان نیازمندی باشم.
دم به دم در دلم آید که دم کفر زنم
تا به جان فتنهٔ آن طرهٔ کافر کیشم
هوش مصنوعی: همچنان که لحظه به لحظه در دل من فکر کفر پیش میآید، میخواهم برای رسیدن به جان آن زیبایی موهایش دیوانهوار دست به این کار بزنم.
عقل دیوانه شد از سعدی دیوانه مزاج
با پریشانی از آن بر سر حال خویشم
هوش مصنوعی: عقل من از سعدی، که دیوانه و مختل است، دیوانه شده و به خاطر حال پریشانم، من نیز از خود بیخود شدهام.
حاشیه ها
1390/01/30 09:03
نیکزاد