گنجور

شمارهٔ ۲۱

بیا بیا که ز عشقت چنان پریشانم
که می‌رود ز غمت بر زبان پریشانم
تو فارغ از من و من در غم تو (سرگردان)
بیا ببین که ز غم بر چه سان پریشانم
نه روی با تو نشستن نه رای (دل کندن)
من شکسته دل اندر میان پریشانم
نمی‌توان که به دست آورم کلاله تو
چو سنبل تو شب و روز از آن پریشانم
به هیچ نوع دل و دیده‌ام ز (من نبود)
ازان همیشه من از دستشان پریشانم
ز دست دیده ودل هیچ کس پریش نگشت
ازین بتر که من اندر جهان پریشانم
چگونه جمع شود خاطرم که (می‌آیی)
ز دست جور تو نامهربان پریشانم
ز عطر مجمر وصفت نیافتم بویی
ازان ز آتش دل چون دخان پریشانم
دلم به وعدهٔ وصل ار چه خوش کند سعدی
چو در فراق بوم همچنان پریشانم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیا بیا که ز عشقت چنان پریشانم
که می‌رود ز غمت بر زبان پریشانم
هوش مصنوعی: بیا و ببین که چقدر از عشق تو نگران و آشفته‌ام که از شدت غم تو، کلامم هم به هم ریخته است.
تو فارغ از من و من در غم تو (سرگردان)
بیا ببین که ز غم بر چه سان پریشانم
هوش مصنوعی: تو بی‌خبر از حال منی و من در اندوه تو غرق شده‌ام؛ بیا و تماشا کن که چطور از این غم بی‌قرار و آشفته‌ام.
نه روی با تو نشستن نه رای (دل کندن)
من شکسته دل اندر میان پریشانم
هوش مصنوعی: نه می‌توانم با تو کنار بیایم و نه می‌توانم از تو دل بکنم. من با دل شکسته و در حالی که دچار آشفتگی هستم، در میان این وضعیت قرار دارم.
نمی‌توان که به دست آورم کلاله تو
چو سنبل تو شب و روز از آن پریشانم
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم شب و روز کلاه تو را به دست آورم، چون مانند سنبل تو همیشه در بی‌نظمی و پریشانی هستم.
به هیچ نوع دل و دیده‌ام ز (من نبود)
ازان همیشه من از دستشان پریشانم
هوش مصنوعی: من هیچ‌گونه آرامش و راحتی ندارم، چون همیشه از دست این احساسات و نگرانی‌ها در عذابم.
ز دست دیده ودل هیچ کس پریش نگشت
ازین بتر که من اندر جهان پریشانم
هوش مصنوعی: هیچ کس به اندازه من در این دنیا آشفته و ناراحت نیست، نه از دست چشم و نه از دل.
چگونه جمع شود خاطرم که (می‌آیی)
ز دست جور تو نامهربان پریشانم
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم به آرامش برسم وقتی که تو به من بی‌مهری می‌کنی و در این وضعیت آشفته‌ای که به وجود آورده‌ای، در انتظار آمدن تو هستم؟
ز عطر مجمر وصفت نیافتم بویی
ازان ز آتش دل چون دخان پریشانم
هوش مصنوعی: از عطر خوش وصف تو بویی نمی‌برم و این به خاطر این است که دل من مانند دودی آشفته از آتش عشق تو پر شده است.
دلم به وعدهٔ وصل ار چه خوش کند سعدی
چو در فراق بوم همچنان پریشانم
هوش مصنوعی: دل من با وعدهٔ وصل تو شاد می‌شود، اما همچنان که در جدایی و دوری هستم، همچنان آشفته و بی‌قرارم.

خوانش ها

تکه ۲۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی

حاشیه ها

1392/08/09 01:11
قضنفر

نقطه چینها یعنی چه؟؟؟