اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه درد دلست اینچه من درفتادم
که در دام مهر تو دلبر فتادم؟
هوش مصنوعی: به چه احساس دردناکی دچار شدهام که به خاطر محبت تو، گرفتار شدهام؟
چه بد کرده بودم که ناگه ازینسان
به دست تو شوخ ستمگر فتادم؟
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که من چنین خطایی کرده باشم که ناگهان به دست تو، که ستمگر و بیرحم هستی، گرفتار شدم؟
مرا با چنین دل سر عشقبازی
نبود اختیاری ولی درفتادم
هوش مصنوعی: من با چنین دل عاشقانهای هیچ کنترلی بر عشق بازی ندارم، اما با این حال، در این مسیر افتادهام.
به میدان عشق تو در اسب سودا
همی تاختم تیز و در سر فتادم
هوش مصنوعی: در دل عشق تو با شور و شوق به پیش میروم و با تمام وجود به سوی تو میشتابم. اما در این مسیر خیالی، دچار سرگشتگی و غم هستم.
بدینگونه هرگز نیفتادم ارچه
درین شیوه صد بار دیگر فتادم
هوش مصنوعی: من هرگز در این مسیر سقوط نکردم، حتی اگر صد بار دیگر هم در این روش به زمین بیفتم.
ز غرقاب این غم، رهایی نیابم
که در موج دیده چو لنگر فتادم
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از این دریای عمیق غم رهایی پیدا کنم، زیرا در این دریاچۀ اشکها مثل لنگری به زمین افتادهام.
خیال لب و روی و خالش بدیدم
به سر در گل و مشک و شکر فتادم
هوش مصنوعی: تصور لب و چهره و حالت او را در درون گل، عطر و شکر مشاهده کردم و به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم.
بلغزید دستم از آن زلف مشکین
بدان خاک مشکین به چه درفتادم
هوش مصنوعی: دستم از آن موهای مشکی لیز خورد و نمیدانم چگونه به آن خاک خوشبو افتادم.
دران چاه جانم خوش افتاد لیکن
ز بدبختی خویش بر در فتادم
هوش مصنوعی: در چاهی که جانم به خوبی در آن قرار گرفت، اما از بدبختی خودم در درگاه آن گرفتار شدم.
به طالع همی خورده سعدی همه عمر
که بودی تو غمخوار و غمخور فتادم
هوش مصنوعی: در طول زندگیام به سرنوشت خوب دست یافتم، زیرا تو همیشه همراه من بودی و در شادیها و غمها در کنارم بودی.
حاشیه ها
دربیت هفتم جایی که می آید; "خیال لب و روی و خلاش بدیدم" واژه "خلاش" غلط می باشد و بنظرم لغزش تایپی بود وصحیح آن باید واژه "خُد" باید باشد به معنی چهره و رخسار... پس صحیح بیت این باید باشد: "خیال لب و روی و خُدش بدیدم
به سر در گل و مشک و شکر فتادم" .... وهمچنین کاربرد "خُد" دراین بیت زیبای شیخ محمود شبستری "جهان چون زلف و خُد و خال و ابروست. که هر چیزی به جای خویش نیکوست"....
خیال لب و روی و خالش بدیدم
به سر در گل و مشک و شکر فتادم
روزگار غریبی است نازنین
مهر دلبر گرامی
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
خُد از کجا آمد؟
زنده باشی
عجب است این غزل هم در اینجا و هم در غزلیات کمال الدین اسماعیل آمده
در جای دیگر :شمارهٔ 112کمالالدین اسماعیل » غزلیات
خیال لب و زلف و رویش بدیدم
بسر در گل و مشک و شکر فتادم
بیت هفتم
خیال لب و روی خالش بدیدم
واژه خلاش تبدیل شود به خالش