شمارهٔ ۱۵
ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار
قرار دل ز سر زلف بیقرار بیار
سلامی از من مسکین بدان صنوبر بر
پیامی از آن مهروی گلعذار بیار
حکایت از لب فرهاد ناتوان برسان
سلامی از من مسکین غمگسار بیار
نهان بگوی به آن دوستدار یکدل من
جواب بشنو و آنگه به آشکار بیار
دوای جان من و مرهم روان بویی
از آن دو زلف زرهوار مشکبار بیار
بهار دیدهٔ من نیست جز که عکس رخش
تلطفی بکن و عکس آن بهار بیار
ز بهر روشنی چشم کز رخش دورست
غبار ازان طرف و گرد از آن دیار بیار
ز من درود فراوان ببر به دلبر من
به لطف مژدهای از وصل آن نگار بیار
من آن حدیث که گفتم نگاه دار و ببر
هر آن جواب که گوید به یاد دار و بیار
در انتظار تو سعدی همیشه میگوید
که ای نسیم سحر بوی زلف یار بیار
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
تکه ۱۵ به خوانش محسن لیلهکوهی
حاشیه ها
1394/01/22 21:03
مسعود ف
بیت دوم، مصرع دوم
پیامی از آن مهروی گلعذار بیار.
لنگ است. گیر و گور دارد.
اگر مثلا به جای " آن " کلمه ای مثل " بت " بنشیند اصلاح می گردد.
1396/04/27 04:06
نادر..
ایا نسیم سحر بوی زلف یار بیار
قرار دل ز سر زلف بیقرار بیار
..
ز من درود فراوان ببر به دلبر من
به لطف، مژدهای از وصل آن نگار بیار..