گنجور

شمارهٔ ۱۲

یاد دارم که روزگاری بود
که مرا پیش غمگساری بود
با لب یار و در بر دلدار
هر زمانیم کار و باری بود
جام عیش مرا نه دردی بود
گل وصل مرا نه خاری بود
ز اهوی شیرگیر روبه‌باز
دل بیچاره را شکاری بود
گرد آب حیات بر خورشید
از خط او بنفشه‌زاری بود
همه اسباب عیشم آماده
یارب آن خود چه روزگاری بود
گر جهان موجها زدی ز اغیار
سعدیش بس گزیده یاری بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

تکه ۱۲ به خوانش محسن لیله‌کوهی
شمارهٔ ۱۲ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1403/07/14 23:10
جلال ارغوانی

کاش روزی وروزگاری بود

باغ گل بود ونوبهاری بود

اندوه هجر کمتر بود

دولت وصل با نگاری بود

صد هزاران سخن گو هست

همچو سعدی کجا هزاری بود

هر دو عالم نهم ازکف

با تو سعدی دمی اگر قراری بود

تقدیم به استاد سخن ۲۳ مهر ۱۴۰۳