گنجور

شمارهٔ ۱۱

رفت آن کم بر تو آبی بود
یا سلام مرا جوابی بود
از سر ناز وز سر خوبی
هر دمی با منت عتابی بود
وعده‌های خوشم همی دادی
گویی آن وعده‌ها سرابی بود
روزگار وصال چون بگذشت
گویی آن روزگار خوابی بود
بر کف من ز دست ساقی بزم
هر نفس ساغر شرابی بود
خستهٔ مانده‌ام نمی‌پرسی
که مرا خستهٔ خرابی بود
حبذا آنکه از زکات لبت
عاشقان تو را نصابی بود
سعدیا چون زمان وصل گذشت؟
ای دریغا که چون سرابی بود

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفت آن کم بر تو آبی بود
یا سلام مرا جوابی بود
هوش مصنوعی: رفتن او نشان می‌دهد که نه محبتش به من آنقدر بود که آبی به دل من بریزد و نه خبری از پاسخ سلام من داشت.
از سر ناز وز سر خوبی
هر دمی با منت عتابی بود
هوش مصنوعی: با ناز و خوبی، هر لحظه با لحن دلنشین و حالتی ملایم به من می‌نگرد و مؤثر است.
وعده‌های خوشم همی دادی
گویی آن وعده‌ها سرابی بود
هوش مصنوعی: تو همواره وعده‌های دلنوازی به من می‌دادی، اما به نظر می‌رسد که آن وعده‌ها فقط توهمی بیش نبوده‌اند.
روزگار وصال چون بگذشت
گویی آن روزگار خوابی بود
هوش مصنوعی: زمانی که با معشوق در کنار هم بودیم، انگار آن روزها فقط یک خواب و خیال بودند که دیگر گذشته‌اند.
بر کف من ز دست ساقی بزم
هر نفس ساغر شرابی بود
هوش مصنوعی: هر لحظه‌ای که در کنار ساقی بزم قرار می‌گیرم، فنجان شرابی به دست من است.
خستهٔ مانده‌ام نمی‌پرسی
که مرا خستهٔ خرابی بود
هوش مصنوعی: من از خستگی و ناراحتی به تنهایی مانده‌ام و تو هیچ‌وقت از حال من نپرسیدی که این خستگی ناشی از چه مشکلاتی است.
حبذا آنکه از زکات لبت
عاشقان تو را نصابی بود
هوش مصنوعی: ای کاش عشق تو آن‌قدر در دل‌ها جا گرفته باشد که کسانی که رازی از عشق تو در دل دارند، به پاس عشقشان سهمی از زکات لب تو ببرند.
سعدیا چون زمان وصل گذشت؟
ای دریغا که چون سرابی بود
هوش مصنوعی: ای سعدی، زمان وصال که به پایان رسید، افسوس که مانند یک سراب بود.

خوانش ها

تکه ۱۱ به خوانش محسن لیله‌کوهی
شمارهٔ ۱۱ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1394/04/09 19:07
کسرا

ای داد بی داد... در تکه قبلی ( شماره 10) سعدی از اومدن یارش سروده و خوشحاله... ولی اینجا به فاصله ی 1 شعر گویا دوباره یار بی وفا رفته و بازهم سعدی ما در سوگ فراق نشسته... چقدر این بیت سعدی زیباست
روزگار وصال چون بگذشت
گویی آن روزگار خوابی بود
واقعا که مثل خوابی میگذره ایام وصل و دوران هجران هر روزش برابر با سالیست... سعدی درکت میکنم...
تیرماه 1394

1399/09/21 02:11
محسن

مصرع اول بیت 3:
وعده های خوشم همی دادی
"ی" جا افتاده.