گنجور

قطعه شمارهٔ ۱۶ - از او بپرس!

کسی ملامتم از عشق روی او می‌کرد
که خیره چند شتابی به خون خود خوردن؟
ازو بپرس که دارد اسیر بر فتراک
ز من مپرس که دارم کمند در گردن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی ملامتم از عشق روی او می‌کرد
که خیره چند شتابی به خون خود خوردن؟
هوش مصنوعی: کسی از من انتقاد می‌کند که چرا به عشق او گرفتار شده‌ام، در حالی که من به خاطر شدت عشق، به شدت درگیرمسائل خودم هستم و به درد و رنجی که می‌کشم، توجهی نمی‌کنم.
ازو بپرس که دارد اسیر بر فتراک
ز من مپرس که دارم کمند در گردن
هوش مصنوعی: از او بپرس که آیا کسی را در چنگ دارد، اما از من نپرس که چنگال من در گردن چه کسی است.

خوانش ها

قطعه شمارهٔ ۱۶ - از او بپرس! به خوانش محسن لیله‌کوهی
قطعه شمارهٔ ۱۶ - از او بپرس! به خوانش فاطمه زندی