غزل شمارهٔ ۸۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل ۸۳ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۸۳ به خوانش محسن لیلهکوهی
غزل ۸۳ به خوانش سعیده تهرانینسب
غزل ۸۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل ۸۳ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۸۳ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۸۳ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۸۳ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۸۳ به خوانش امیر اثنی عشری
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
به نظر شما "بینم" در بیت سوم چقدر اضافه است؟
الحق و والانصاف که بیخود نیست به سعدی میگویند شیخ اجل.
به دوستاران سعدی توصیه میکنم که این شعر را با صدای استاد شجریان در کاست در سوگ بم حتما گوش کنند. لذت شعر 100برابر میشود
در جواب جواد یاوری:
«معاینه دیدن» در آغاز حشو به نظر میآید. اما این گونه نیست. اگر به معادل امروزی اش برگردانیم چیزی میشود شبیه به این که: اگر با چشم خودم ببینم....
بدیهی ست که دیدن با چشم است اما این ساختار برای تاکید به کار میرود.
بنده نیز توصیه اکید میکنم حتما "ساز و آواز" همایون شجریان رو در آلبوم نسیم وصل که با همین شعر زیبا خوانده شده است را گوش دهید.
رضا جان آن مایینه است نه معاینه و در لری هنوز کاربرد دارد و برابر مادینه می باشد .
اساتید گرامی در بیت دوم به خواب درنرود منظور سعدی از خواب بیدار نشدن است یا اینکه به خواب نرود است
ضمنا اگر سعدی میدانست که همایون شجریان به این زیبایی شعرهایش را میخواند یقینا خیلی بیش از این میسرود
خوشبختانه گرفتاری معاینه کردن و شدن و به معاینه دیدن و معاینه دیدن شیخ برای دوستان بر طرف شد.
برای من اما، داستان عینک مانده است به گمانم آیینک بوده است و معرب کنندگان آنرا
عینک کرده اند ( آیینک آینه کوچک است. و عینک چشم کوچک که هیچ از چشم بزرگتر هم می باشد.)
در باره بیت دوم و کلمه معاینه : من نمیدونم این و بگم یا نگم چون از روی عقل نیست یه چیز حسی وقتی با آواز اینو می خونم با اینکه هر دفعه سعی می کنم درست بخونم و "معاینه" بگم ولی می خونم "هر آیینه" یا "هراینه" ولی به معنی "هر لحظه" یا "همان لحظه" در مورد دوستمونم که بخواب در نرود پرسیدن معنی کل مصرع "تمام عمر خوش سانسی و بخت و اقبال همراه من است یا به خواب نمیره" و مصرع دوم " که معلومه"
واقعا با صدای همایون عزیز زیبایی شعر چند برابر می شود.
دوستان درباره بیت دوم که جای مناقشه گردیده است کاملا مشهود است که هیچ حشو یا تغلیق معنایی در آن دیده نمی شود چرا که «معاینه بینم» در معنی اگر به عینه ببینم، اگر برایم مسجل شود... می باشد چرا که در مصرع دوم همین بیت کلام خود را کامل می کند که اگر برایم مسجل شود که جان از من می طلبد آنرا در راه معشوق مضایقه نخواهم کرد
عینک گویا آیینک بوده است یعنی آیینه ی کوچک این نظر کسروی در مجله پرچم بوده است به نظر هم درست می نماید . اما عینک به معنای چشم کوچک نیم فارسی و نیم عربی کمی دورتر از ذهن به نظر می اید تا به بهدید شما چگونه باشد .
با سلام دوستان گرامی لغت معاینه هم اکنون نیز در اصطلاحات حقوقی بکار میرود وقتی قاضی از کارشناش می خواهد محل منازعه در اختلافات ملکی را بررسی نماید می نویسد محل را معاینه کرده گزارش نمایید یعنی با چشم ببینید
با اجرای بی نظیر همایون شجریان..حتما گوش کنید
با عرض سلام. به نظر بنده که معاینه به دو معنا به کار رفته است: یکی همان با چشم دیدن که دوستان اشاره فرمودند و دیگری مطمئن شدن هستش. یعنی اگر مطمئن شوم که قصد جانم را دارد که یکی از راه های مطمئن شدن نیز همان مشاهده با چشم است. شنیدن کی بود مانند دیدن.
حرف ک در انتهای کلمات فقط جهت تصغیر بکار نمیرود بلکه برای امور دیگر از جمله تحبیب و تشبیه کاربرد دارد. در انتهای عینک هم از باب تشبیه بکار رفته همانطور که کاف سمعک نشانه تصغیر نیست. آیینک دیگر چیست و از کجا امده؟ ضمن اینکه آیینه هم غلط و آینه درست است
دوستان ادب دوست واضح است که معاینه دیدن معنای تأکید دارد وبا چشم خود دیدن معنی می دهد یکی از زیباییهای این غزل همین کلمه زیبای شاعرانه است که استاد شجریان هم با زیبایی این کلمه را می خواند
پیوند به وبگاه بیرونی
همایون شجریان
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
معاینه در تصوف به کشف و شهود اشاره دارد.
ولی به نظر من در اصل (هرآینه) درست میباشد.یعنی بی گمان حتی ببینم میخواهد مرا بکشد نه نمیگویم
دوستان ارجمند، این غزل پرشور را بشنوید با آواز ابوعطای زنده یاد قمرالملوک وزیری ..
و همچنین بازخوانی زیبای آن توسط پری ماه عزیز..
پیوند به وبگاه بیرونی
گرامی نادر..
شنیدم ، ممنون ، بسیار دلنشین بود
دو جا خطای لفظی داشت که در زیبایی آواز گم شده .
مانا باشید
با عرض سلام خدمت همه ی دوستان ... به نظر می رسد ، مصرع دوم بیت دوم " گرش به خواب نبینم ... " درست است . ..... چون اگر یار در خواب دیده شود تمایل به خوابیدن و دیدن یار مطلوب تر است . معنی شعر نیز به نظر من شیواتر و دلنشین تر خواهد شد ....... تا نظر اربابان سخن چه باشد .......
مایینه یا آیینه بین یا پیشگو هست که اگر پشگو بگویید که قصد جان من را کرده باشد بازم جان را برای دوستم میدهم
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد به جان مضایقه با دوستان ن کار من است یعنی چی؟ نمیفهمم
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
معاینه از عین که چشم است میباشد.
معاینه میشود با چشم خود(از نزدیک) دیدن.پزشک بیمار را معاینه کرد یعنی با چشم خود از نزدیک بیمار را دید.
معاینه را میشود همتای برانداز کردن و آشکار دیدن دانست.
معنی بیت:با چشم خود ببینم که قصد جانم دارد دریغ نمودن جان از دوستان کار من نیست.
به زبان دیگر روز روشن مرا بکشد آخ نمیگویم
ولی به نظر من درست تر (هرآینه) باید باشد نه (معاینه)
اگر هرآینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
اگر به روشنی ببینم قصد جانم دارد دریغ جان از دوستان کار من نیست.
بی مرارم اگر دوست قصد جانم کند و نه بگویم
هرآینه نیز به معنی هرگاه-ناچار-روشن و آشکارا
خود کشته ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنی ام باز، بفرمای به ابروی
ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن
دوری نمی تواند پیوند ما بریدن
ترسم که جان شیرین هجران به لب رساند
تا وقت آنک باشد ما را به هم رسیدن
((موقوف التفاتم تا کی رسد اجازت
از دوست یک اشارت وز ما به سر دویدن))
تا روح بر نیاید جهدی همی نمایم
مشتاق را نشاید یک لحظه آرمیدن
چشمی که دیده باشد آن شکل و آن شمایل
بی او ملول باشد از روی خوب دیدن
ما را به نیم جانی وصلت کجا فروشند
ارزان بود به صد جان گر می توان خریدن
حیران شده است عقلم در صنع پادشاهی
کز خاک می تواند خورشید آفریدن
باشد همام شبها در آرزوی خوابی
وقتی مگر خیالی در بر توان کشیدن
همام تبریزی
به نظرتون این مصرع یعنی چی؟
برو که هر که نه یار منست بار منست
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست ...
حقیقتا زیباست؛ نرفت دجله که آبش بدین روانی نیست
ولی عجیبه واقعا چرا هیچکس به بانو قمر اشاره نکرده
یک ابوعطای فوق العاده از بانو قمر هست حتما پیشنهاد میکنم گوش کنید
ادمین ها لطفا این آهنگ رو هم اضافه کنید
با عرض سلام خدمت جانان و هنر دوستان بنده حقیر معنی معاینه همانی می دانم که هست یعنی وقتی ما به پزشک مراجعه میکنیم ما را معاینه میکنید یعنی با دقت تمام تمامی احوال ما را ملاحظه می کند.پس معاینه یعنی اگر با تمامی هوش وحواس ودقت ببیند.
سلام و عرض ادب
اجرای بانو قمرالملوک وزیری از این غزل بی همتا است، و الحق که شانه به شانه خود غزل میزند در حس، لطافت، فن، روانی، .. یک کلام زیبایی
گنجور جان،
ضمنا تصویر مرتبط از گنجینه گنجور، نامرتبط است
---
پاسخ: با تشکر، تصویر نامرتبط حذف شد.
ابتدا این شعر رو قمرالملوک وزیری خونده بد نیس که اگاهی دوستان رو
بالا ببریم
سلام
میشه بفرمایید معنای بیت آخر چیه دقیقاً؟ منظور از مراد، همون معشوقه؟ واژۀ مراد در «بیمرادی» در مصراع اول و «مراد» در مصراع دوم به یک معنای واحد اشاره دارند؟ ضمیر «تو» مثل بیت قبل به معشوق برمیگرده یا به مثلاً یک مخاطب عیبجو؟
ممنون
گرامی وحید
ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست
و گر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست
میگوید: اگر منظور و هدف تو،[ یار ستمگر،] به مراد نرسیدن من است، نظر و مراد من نیز همان است که یارم میخواهد،
یعنی نظر من درین میان مطرح نیست،
آری هردو مراد به مانای آرزو و منظور است.
تو، نیز به معشوق باز میگردد، ستمگرا. همان که دلش به حال مسکین امیدوار نمی سوزد.
و گر مراد تو اینست بی مرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست
در خواندن این غزل، در بیت آخر، خوانش آقای حمید رضا محمدی و بانو سعیده ی تهرانی همسان است و با آقای محسن لیله کوهی تفاوت دارد
لیله کوهی میخواند:
تفاوتی نکند چون مراد، یار منست
هر سه خوانش درست می نماید ولی به نظر من
تفاوتی نکند چون مرادِ یار منست
به مقصود شاعر نزدیکتر است.
با احترام
فقط با صدای بانو قمر شنیدنی است
در خصوص کلمه معاینه در بیت سوم
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد...........به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
گفتنی است این واژه در لغتنامه دهخدا به معنی به چشم دیدن و رویاروی دیدن چیزی را آمده است.
درود بر بزرگواران
شکی نیست که طبق آموزههای ادبی (معاینه بینم) حشو است و اگر در شعر هر شاعری چنین ترکیبی رؤیت شود منتقدان بهراحت از آن نمیگذرند اما چه اصراری هست که چون این مورد در شعر حضرت سعدیاست توجیه کنیم این مورد واضح را زیرا مبرهن است که معاینه در لغت یعنی : (به چشم دیدن) و فعل بینم حشو است و مطمئنم از مقام استاد سخن نمیکاهد.
آن عزیزانی که معاینه را به عینه معنا میکنند نمیدانم بر چه اساسی اسم مصدر را نادیده میگیرند و به دلخواه خود معنا میکنند.
بنابراین در چنین صورتی (به عینه) بر (معاینه) رجحان دارد تا حشو نشود.
اگر به عینه ببینم که قصد جان دارد
مگر نسیم سَحر بوی زلف یار من است
که راحت دل رنجور بی قرار من است
معنی بیت اول
۱ _به یقین نسیم صبحگاهی که این چنین دل غمدیده و بی آرام مرا آسوده می کند ، بوی گیسوان یار مرا همراه دارد .
[ نسیم سحر = باد صبا که در سحرگاهان می وزد ، بوی خوش سحر / مگر = به یقین ]
به خواب در نرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینیم که در کنار من است
معنی بیت دوم
۲ _اگر به خواب ببینم که یار در کنار من است ، چشم بخت و اقبال من دیگر نمی خسبد و من در تمام عمر خوشبخت خواهم بود .
[ بخت = سعادت و اقبال/ تناسب : خواب ، چشم ، خواب دیدن /استعاره ء مکنیه ]
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار من است
معنی بیت سوم
۳ _ اگر آشکارا مشاهده نمایم که قصد کشتن مرا دارد جان می دهم . زیرا جان را از دوستان مضایقه کردن در توان من نیست .
[ معاینه = رویاروی دیدن ، آشکارا ، روشن ، واضح ، عیان / مضایقه = خودداری و سخت گیری در دادن چیزی یا انجام کاری ، دریغ کردن ]
حقیقت آنکه نه درخورد اوست جان عزیز
ولیک در خور امکان و اقتدار من است
معنی بیت چهارم
۴ _حقیقت آن است که جان عزیز من لایق او نیست . امّا چه می توان کرد که من فقط همین امکان و توان را در اختیار دارم .
[ درخورد = درخور ، لایق و سزاوار ]
نه اختیار من است این معاملت ، لیکن
رضای دوست مقدّم بر اختیار من است
معنی بیت پنجم
۵ _ این رفتار و معامله در اختیار من نیست ، زیرا خواست و خشنودی دوست بر اختیار و انتخاب من برتری دارد .
[ اختیار = در لغت به معنی انتخاب و برگزیدن است ولی در اصطلاح فلسفه و کلام ، آزادی عمل انسان و توانایی اجرای اراده و خواست خود که در مقابل جبر است / معامله = رفتار و روش / رضا = رضایت ، خشنودی ]
اگر هزار غم است از جفای او بر دل
هنوز بندۀ اویم که غمگسار من است
معنی بیت ششم
۶ _ اگر از ستم او هزار غم بر دل من باقی مانده باشد ، با وجود این او را سرور خویش می دانم ، چون غمخوار من فقط اوست .
[ غمگسار = غمخوار ]
درون خلوت ما غیر درنمی گنجد
برو که هر که نه یار من است ، بار من است
معنی بیت هفتم
۷ _ما در خلوت خویش بیگانه را راه نمی دهیم . ای آن که یار من نیستی ، مرا ترک کن ، زیرا آن که یار من نباشد ، بار خاطری بیش نیست .
[ خلوت = عزلت و تنهایی / غیر = نامحرم و بیگانه / بار کسی بودن = کنایه از سبب رنج و آزار کسی بودن ]
به لاله زار و گلستان نمی رود دل من
که یاد دوست گلستان و لاله زار من است
معنی بیت هشتم
۸ _دل من برای تماشا و تفرّج به دشت پر لاله و گلزار نمی رود زیرا یاد و خاطر دوست برای من مثل گلزار و و لاله زار است
ستمگرا ، دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار من است
معنی بیت نهم
۹ _ای یار جفا پیشه ، دل سعدی در راه طلب تو سوخت ، امّا دل تو به رحم نیامد که بگویی این بیچاره به من امید بسته است .
[ دل سوختن = کنایه از آزرده و پریشان شدن است ]
و گر مراد تو این است بی مرادی من
تفاوتی نکند ، چون مراد یار من است
معنی بیت دهم
۱۰ _ ای یار عزیز ، اگر خواست تو این است که مرا ناکام ببینی ، چون تو چنین خواسته ای ، به کام رسیدن یا نرسیدن برای من فرقی ندارد .
[ آرایه ء تکرار : مراد ]
منبع : شرح غزلهای سعدی
دکتر محمدرضا برزگر خالقی
دکتر تورج عقدایی
سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟
از گلستان ِ ما بِبَر طبقی
شاد و تندرست باشید .
عرض ادب و احترام دارم خدمت جملگی شما.
قبل از هر نکتهای عارضم که این بنده کاملاً امی و بیسوادم.
اما بعضی عزیزان و اساتید یا این👇 بیت از شعر رو نخوندن؛
((ستمگرا ، دل[سعدی] بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار من است)) ،،
یا شیخ اجل علیهم الرحمه رو نمیشناسند..!!
اساتید، [نقد] یعنی؛ بررسی یک مورد، و تفکیک صحیح از غیرِ صحیح. یا محک زدن آن و قرار دادن در ۲ دسته سالم و ناسالم.
همچنین شخصِ نقّاد بلامنازع یا باید از صاحب موضوعِ نقد بالاتر باشد، یا حتیالامکان همردیف او.
به زعم حقیر، هیچیک از مفاد بالا در شما بزرگواران صادق نیست..!!
اینکه (فلان کلمه در فلان بیت اشتباه هست و بجای اون...) رو اصلا متوجه نمیشم.
بلاشک نمیشه خیلی از شما انتظار داشت..!! چراکه همردیفان شما وقتی اقدام به ساخت انیمیشن میکنن، بعنوان مثال(به تنِ خرس کت و شلوار میپوشانن و به اداره میفرستن) همسان کردن با انسان..!!
یا وقتی میخوان از خداوند توصیفاتی داشته باشن، حضرت حقرو همردیف انسان میکنن و به ایشان صفات قائل میشن،، درصورتی که این صفات(اسماءالله) ابتدا حد و حدود میآفریند و سپس مقدار میگیرد و بعد به عد و شماره و... که همه اینها مختص انسان است، و قطعاً حقتعالی خیلی فراتر از موصوف شدنست که در مخیله نخواهد گنجید.
و امثالهم... (توصیه میکنم فرمایشات بزرگمرد، حاج اسماعیل دولابی رو درخصوص عرایضم [صفات] گوش کنید)
در این میان لازم میدونم از سرکار خانم فاطمه زندی بابت معانی قدردانی کنم، و نهایتاً بابت صراحتِ لهجه عذرتقصیر.🙏🙏
درپناه حق باشید.
یا علی مدد...
که هر که نه یار من است بار من است
یعنی هر که نه مانند یار من است(یا مرا از یاد یارم دور کند) بار و مانع من است