گنجور

غزل شمارهٔ ۶۸

چشمت خوش است و بر اثر خواب خوش‌تر است
طعم دهانت از شکر ناب خوش‌تر است
زنهار از آن تبسم شیرین که می‌کنی
کز خندهٔ شکوفهٔ سیراب خوش‌تر است
شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم
حاجت به شمع نیست که مهتاب خوش‌تر است
دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان
امشب نظر به روی تو از خواب خوش‌تر است
در خواب‌گاهِ عاشقِ سر بر کنارِ دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوش‌تر است
زان سوی بحر آتش اگر خوانیم به لطف
رفتن به روی آتشم از آب خوش‌تر است
ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله‌زار
با من مگو که چشم در احباب خوش‌تر است
زهرم مده به دستِ رقیبانِ تندخوی
از دست خود بده که ز جُلّاب خوش‌تر است
سعدی دگر به گوشهٔ وحدت نمی‌رود
خلوت خوش است و صحبت اصحاب خوش‌تر است
هر باب از این کتاب نگارین که برکنی
همچون بهشت گویی از آن باب خوشترست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل ۶۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۸ به خوانش محسن لیله‌کوهی
غزل ۶۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب
غزل ۶۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل ۶۸ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
غزل ۶۸ به خوانش سهیل قاسمی
غزل شمارهٔ ۶۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۸ به خوانش مریم فقیهی کیا
غزل شمارهٔ ۶۸ به خوانش حجت الله عباسی
غزل شمارهٔ ۶۸ به خوانش امیر اثنی عشری

حاشیه ها

1392/11/11 12:02
رضا

هرگز همنشینی را خوش­کنارتر از خلوت نیافته­ام. ما غالباً هنگامی که در بیرون از خویشتن به میان انسان­ها می­رویم از زمانی که در اتاق­های خویش مانده­ایم تنهاتریم. انسانی که مشغول کار یا اندیشه است تنهاست پس بگذار تا هر کجا که می­خواهد باشد. خلوت را از روی فرسنگ­ها فاصله­ای که در میان یک انسان و همنوعان اوست نمی­سنجند. دانشجوی واقعاً کوشایی که در یکی از خوابگاه­های پرجمعیت کالج کمبریج است همانقدر تنهاست که درویشی در صحرا.
"هنری دیوید ثرو"

1392/11/12 00:02
امین کیخا

با درود به رضا سپاس برای خوشکناری واژه زیبنده ای که نوشتی . من یک لغت هم بر آن زیبایی می افزایم خوشکامی هم یعنی رفاه .

چشم خواب آلوده زیباتر ودلپذیر تراز چشم دریده وبی حیاست ومرغ خیال را به پرواز در می آورد .تشبیه خنده شکوفه سیراب وتشنگی کام عاشقان بسیار دل انگیز است .خستگی وآرزوی خواب داشتن وکسیکه از بیخوابی آرزوی خواب کند اما نگاه به رخ زیبای دلبر برایش از آرزوی خواب خوشتر باشد .رفتن به روی آتشم از آب خوشتر است هم بی نظیره خصوصا برای ما که در مناطق خشک دنیا زندگی می کنیم وبسیار مشتاق آبیم واز دیگر سو آب که بیشتر مواقع به معنای آب زندگی در نظر گرفته می شود وحتی آب زندگی را هم در مقایسه با فراخوانی به لطف دلبر کم اهمیت وبی ارزش می داند

1394/04/15 23:07
کسرا

هیچکس به خوبی سعدی نمیتونه از جمال و کمال طرف... شعری چنان پر معنی و خوش آهنگ بگه... لقب استاد سخن براستی که برازنده ی اوست...

1394/05/19 20:08
۷

در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشترست
کیمخت=پوست جانور
نزدعاشق خواب کنار دلبر بر روی خارخارپشت خوشتر از خواب راحت روی جای راحت و نرم پوست سنجاب است.

1394/06/09 07:09
وشایق

با سلام ( در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست کیمخت خار بشت ز سنجاب خوشتر است ) سعدی در این بیت میفرماید سخترین مشقتها را در راه دوست تحمل کردن و با او بودن بهتر از بسیار راحت بودن و بی دوست زندگی کردن است مثلا اگر شخصی بتواند با کلاهبرداری اموال شخص دیگری را بالا کشد و به ثروت عظیمی برسد و اگر اینکار را نکند باقی عمر را در فقر و سختی بسر خواهد برد سعدی می گوید من فقر و بیچارگی را ترجیح می دهم و خدا را از زندگیم حذف نمی کنم

1396/01/10 23:04
جواد

حلوا -شیرینی این شعر از وزنها شکر شیرینتر است.
منظور استاد سخن در ابتدای غزل :تصور کنید که در کنار معشوق آرمیده اید و خواب است .ناگهان به آرامی و با خماری معشوق چشم باز میکند و نگاه در نگاه شما میدوزد.حال این نگاه با اینحالت خواب آلود زیبایی دو چندانی پیدا می کند.
در پایان:هر که شیرنی فروشد مشتری بر وی بجوشد...

1401/03/16 00:06
رسول قاِِیدی

شمعی به پیش روی تو گفتم که بر کنم  برکردن  با کسر حرف ب به معنی روشن کردن است و در گویش مردمان جنوب کشوربا کسره تلفظ میشود چراغ را بر کن یعنی چراغ را روشن کن

1401/08/01 16:11
فاطمه زندی

وزن : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلات 

 

چشمت خوش است و بر اثر خواب خوشتر است طعم دهانت از شکر ناب خوشتر است

معنی بیت اول 

۱ _چشمانت زیباست و هنگاهی که خواب آلوده باشد زیباتر است . طعم و مزۀ دهانت از شکر خالص هم نیکوتر و لذّت بخش تر است . [ خوش = زیبا / ناب = پاک و خالص ]

زنهار از آن تبسّم شیرین که می کنی 

کز خندۀ شکوفۀ سیراب خوشتر است

معنی بیت دوم 

۲ _پناه بر خدا از آن لبخند شکرین ، چرا که لبخند تو از شکفته شدن شکوفۀ آبدار و تازه هم زیباتر است . [ زنهار = شبه جمله به معنی امان و پناه / شکوفۀ سیراب = شکوفۀ پر آب و تازه و با طراوت ]

شمعی به پیش روی تو گفتم که برکنم 

 حاجت به شمع نیست ، که مهتاب خوشتر است

معنی بیت سوم 

۳ _ به خود گفتم شمعی برافروزم و چهره ات را در پرتو آن بنگرم ، امّا دریافتم که نیازی به افروختن شمع نیست . زیرا چهرۀ مهتابی تو زیباتر از روشنایی شمع است . [ برکردن = روشن کردن و افروختن ]

دوش آرزوی خواب خوشم بود یک زمان 

 امشب نظر به روی تو از خواب خوشتر است

معنی بیت چهارم 

۴ _ دیشب آرزو می کردم که لحظه ای به خواب خوش فرو روم ، امّا امشب نگریستن به روی تو را از خواب خوشتر می دارم . [ دوش = دیشب / نظر = نگاه ]

در خوابگاه عاشق سر بر کنار دوست 

 کیمُختِ خارپشت ز سنجاب خوشتر است

معنی بیت پنجم

۵ _بستری از چرم سخت و خاردار در خوابگاه عاشقی که محبوب در کنار اوست ، از بستر نرم برای او لذّت بخش تر است . [ کیمخت خارپُشت = پوست خشن و سفت ، پوست در هم کشیده و چین و چروک خورده / خارپُشت = جوجه تیغی / سنجاب = جانوری است بزرگتر از موش و کوچکتر از گربه ، مویش در نهایت نرمی و تازگی و از پوست آنها پوستین گران بها سازند (لغت نامه)]

ز آن سوی بحر آتش اگر خوانی ام به لطف 

 رفتن به روی آتشم از آب خوشتر است

معنی بیت ششم 

۶ _اگر از آن سوی دریای آتش مرا از سر لطف صدا بزنی ، به شوق می آیم ، زیرا بر روی آتش رفتن برایم از در آب بودن لذّت بخش تر است .

ز آب روان و سبزه و صحرا و لاله زار 

 با من مگو که چشم در احباب خوشتر است

معنی بیت هفتم 

۷ _از زیبایی های آب جاری و سبزه زاران و دشت و لاله زار با من سخن مگوی که نگریستن به دوستان و معشوقگان برای من از زیبایی های طبیعت لذّت بخش تر است . [احباب = جمع حبیب ، دوستان و یاران ]

زهرم مده به دست رقیبان تندخوی 

 از دست خود بده که ز جُلّاب خوشتر است

معنی بیت هشتم 

۸ _ای محبوب من ، به من از دست نگهبانان تندخوی زهر مده . زهر را با دستان خود به من بنوشان که در آن صورت از شربت گلاب هم خوشگوارتر است . [ رقیبان = جمع رقیب ، نگهبان و مراقب ، کسی که مواظبِ معشوق است و عاشق را از او دور می کند ، معمولاََ دایۀ دختر این نقش را بر عهده داشت و گاهی هم عاشق و معشوق از غفلتِ رقیب استفاده کرده و با اشاراتِ چشم و ابرو ، قول و قرار می گذاشتند و سخنان خود را به یکدیگر می گفتند / جُلّاب = معرّب گلاب ، شربتی که از قند و گلاب سازند و ایرانیان آن را به معنی مطلق شربت به کار می برند . ]

سعدی دگر به گوشۀ وحدت نمی رود 

 خلوت خوش است و صحبت اصحاب خوشتر است

معنی بیت نهم 

۹ _ سعدی دیگر به گوشۀ تنهایی پناه نمی برد . زیرا هر چند تنهایی خوش است ، ولی همنشینی با دوستان خوشتر است . [ خلوت = عزلت و گوشه نشینی / صحبت = مصاحبت و همنشینی / اصحاب = جمع صاحب ، دوستان و یاران ]

هر باب از این کتاب نگارین که برکنی 

 همچون بهشت گویی از آن باب خوشتر است

معنی بیت دهم 

۱۰ _ هر فصلی از این کتاب پر نقش و نگار و زیبا را که از برکنی و به خاطر بسپاری ، یا ورق بزنی ، گویی یکی از درهای بهشت است که می گشایی و خواهی دید که هر دری از در دیگر یا هر فصلی از فصل دیگر بهتر است . [ باب (مصراع اوّل) = فصل و قسمت / باب (مصراع دوم) = در / نگارین = زیبا و خوش / برکردن = حفظ کردن و به خاطر سپردن / کتاب نگارین = کنایه از کتاب غزلیان زیبای سعدی ]

منبع : شرح غزلهای سعدی 

دکتر محمدرضا برزگر خالقی 

دکتر تورج عقدایی 

سعدی : به چه کار آیدت ز گُل طبقی ؟

از گلستان ِ ما بِبَر طبقی 

شاد و تندرست باشید ..