غزل شمارهٔ ۶۳۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۶۳۲ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۳۲ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۶۳۲ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۳۲ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۳۲ به خوانش سعیده تهرانینسب
حاشیه ها
یک بیت بسیار زیبا از این شعر جا افتاده است:
ای تماشاگاه عالم روی تو
تو کجا بهر تماشا می روی؟
دوستان این غزل رو با صدای استاد بی همتای آواز شجریان در آلبوم نوبت عاشقی بشنوید و در معنای بلند آن مستغرغ شوید.
علی آقا،
به چشم ، ما اما مستغرق خواهیم شد، شما خود دانید!!
درود بر شما
درست می فرمائید جناب استاد گوهری
اما ، اما کمی دقت نیز از اشتباه جلوگیری می کند ، اینجا هم کم از دانشگاه نیست
مانا باشید
دوست گمنامی بر من خورده گرفت که مستغرغ نه مستغرق درست گفت ولی بالله خود نیک شاهدی است بر این که در خمار این دو مست، سعدی و شجریان، الفبا که سهل است خود نیز فراموش می شوم.
احسنت بر جناب صداقت!
چه پاسخ نغز و دلکشی!
باورکنید من تا قبل از خواندن نظر سایر دوستان اصلا متوجه این اشتباه تایپی نشدم...
در خمار این سه مست!
"سودا" معانی متعددی دارد، در بیت دهم به معنی "ملالت و دلگیری" است.
گر چه آرام از دل ما میرود
همچنین میرو که زیبا میروی...
در نسخه چاپی تصحیح فروغی جلوی مصرع دوم بیت ششم در پرانتز علامت سؤال گذاشته شده:
خائفم گر دست غوغا میروی (؟)
که به این معناست که مصرع را بیمعنی یا مغلوط دانسته (عبارت دست غوغا رفتن احتمالا).
غزل سعدی روان تر از آب و شیرین تر از عسل است. فقط باید خواند و لذت برد
گر قدم بر چشم من خواهی نهاد
دیده بر ره مینهم تا میروی
سعدی بزرگ، در این بیت به زیرکی تمام یک ایهام را جا سازی کرده است
دیده بر ره نهادن به یک معنا چشم به راه شدن و راه را پاییدن و ادامه مسیر شخص را نگاه کردن است به این معنا این شکلی می شود:
اگر افتخار بدهی و بر چشم من پا نهی، من هنگام رفتن تو راه را نگاه می کنم و منتظر می مانم که این افتخار نصیبم شود
اما در معنای دوم و دقیق ، دیده بر ره نهادن یعنی راه را با چشم، فرش کردن
اگر افتخار بدهی و بر چشم من پا نهی، من هنگام رفتن تو چشمم را در مسیر رفتن تو قرار می دهم و راه را با چشمم فرش می کنم تا پایت را بر روی آن بگذاری.
حافظ نیز تقریبا با همین مفهوم سخنی دارد ولی به جای چشم از رو استفاده کرده و این ایهام را ایشان نیز استفاده کرده است
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
وقتی غزل از خداوندگار سخن باشد و آواز از خداوندگار آواز، آن وقت شنیدنی تر می شود و حق دارد آقای صداقت که غرق زیبایی های غزل گردند و فارغ از خویشتن خویش
در اجرای نوبت عاشقی، استاد شجریان این بیت را هم می خوانند:
ای تماشاگاه عالم روی تو
تو کجا بهر تماشا می روی؟
قطعا ایشان از نسخه های معتبری استفاده می کنند و حس این بیت هم این قدر بالاست که به راحتی نمی شود حکم کرد که بیت معتبری نیست.
اگر به بیت بعد دقت کنیم:
گر تماشا میکنی در خود نگر
یا به خوشتر زین تماشا میروی
مشخص می شود که این بیت اخیر ادامه و مکمل بیتی قبلی است که در اینجا آورده نشده است.
چقدر خوش بحال ماشت که اینچنین شخصیت های متفاوتی ورها از قید و بند دنیایند مانند سعدی و حافظ ومولانا وعطارو از خواندن این مطالب وشعر وغزلیاتت سرمست میگردیم تمام بیت به بیت این غزل نابن ولی بیت آخر آدمی تا اوج بی نهایییییییت عاشق وشیدایی میکند:
دیده سعدی و دل همراه توست
تا نپنداری که تنها میروی
عاشق بهترین عنصر و عضوش را بدرقه معشوق کرده وای که بااجرای ماندگار دیده مشتاقان استادان محمد موسوی وخسرو آواز استاد شجریان صد چندان میشود روحشان شاد یادشان گرامی همه اهل هنر و خالقان هنر 💐💐❤️❤️❤️💞💞💯💯
کس بدین خوبی وزیبایی نگفت
آبی اندر جان ودلها میروی