گنجور

غزل شمارهٔ ۶۳۰

مرحبا ای نسیم عنبربوی
خبری زآن به خشم رفته بگوی
دلبر سست‌مهرِ سخت‌کمان
صاحب دوست‌رویِ دشمن‌خوی
گو دگر گر هلاک من خواهی
بی‌گناهم بکُش بهانه مجوی
تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه باز آید آب رفته به جوی
صبر دیدیم در مقابل شوق
آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
هر که با دوستی سَری دارد
گو دو دست از مراد خویش بشوی
تا گرفتار خم چوگانی
احتمالت ضرورت است چو گوی
پادشاهان و گنج و خیل و حشم
عارفان و سماع و هایاهوی
سعدیا شور عشق می‌گوید
سخنانت نه طبع شیرین‌گوی
هر کسی را نباشد این گفتار
عود ناسوخته ندارد بوی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرحبا ای نسیم عنبربوی
خبری زآن به خشم رفته بگوی
هوش مصنوعی: سلام ای نسیم خوشبو، لطفاً خبری از او که به خشم رفته را برای من بیاور.
دلبر سست‌مهرِ سخت‌کمان
صاحب دوست‌رویِ دشمن‌خوی
هوش مصنوعی: دلبرم که در محبتش سستی دارد و در عین حال بسیار قوی و سرسخت است. او زنی زیبا و دلربا دارد که در رفتار و خصائلش شبیه به دشمنان است.
گو دگر گر هلاک من خواهی
بی‌گناهم بکُش بهانه مجوی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی مرا به هلاکت برسانی، بدون هیچ دلیلی این کار را بکن؛ من بی‌گناه هستم و نیازی به توجیه نداشته باش.
تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه باز آید آب رفته به جوی
هوش مصنوعی: ترسم تشنه بمانم و دیگر نتوانم آب را به جوی بازگردانم، ولی اگر بخواهم، دوباره می‌توان آب را به سمت خودم آورد.
صبر دیدیم در مقابل شوق
آتش و پنبه بود و سنگ و سبوی
هوش مصنوعی: تحمل و صبر ما در برابر شور و شوق، مانند یک آتش در کنار پنبه و سنگ و سبو است. این نشان می‌دهد که این صبر در مقایسه با آن شوق، کم‌قیمت و ناچیز است.
هر که با دوستی سَری دارد
گو دو دست از مراد خویش بشوی
هوش مصنوعی: هر کسی که با دوستی نزدیکی دارد، بهتر است که از خواسته‌ها و آرزوهای خود کمی فاصله بگیرد.
تا گرفتار خم چوگانی
احتمالت ضرورت است چو گوی
هوش مصنوعی: برای اینکه در دام چرخش‌های زندگی نیفتی، گاهی باید به ضرورت‌های آن توجه کنی، مانند گوی که در میانه‌ی یک گرداب قرار دارد.
پادشاهان و گنج و خیل و حشم
عارفان و سماع و هایاهوی
هوش مصنوعی: سلطنت، ثروت، لشکر و خدمتکاران در کنار شناخت و راز و رمزهای عرفانی و شور و نشاط معنوی وجود دارد.
سعدیا شور عشق می‌گوید
سخنانت نه طبع شیرین‌گوی
هوش مصنوعی: ای سعدی، عشق تو شوق و هیجان زیادی دارد، اما سخنانت از جذابیت و شیرینی کافی برخوردار نیستند.
هر کسی را نباشد این گفتار
عود ناسوخته ندارد بوی
هوش مصنوعی: هر کسی نمی‌تواند اینگونه حرف‌ها را بزند. همان‌طور که عود خاموش بوی خوشی ندارد، برخی افراد نیز توانایی بیان چنین سخنانی را ندارند.

خوانش ها

غزل ۶۳۰ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۳۰ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۶۳۰ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۳۰ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۳۰ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1395/12/26 06:02
پریشان روزگار

زها زه
خبری زان به خشم رفته بگوی
....
ورنه باز آید آب رفته به جوی !
سخنی چنین با شکوه ، آب رفته نیز به جوی باز می آورد

1396/11/02 09:02

«تشنه ترسم که منقطع گردد
ور نه بازآید آب رفته به جوی»
دوستان برداشت من را از این بیت درست می‌دانید یا خیر؟:
«برگشتن آب رفته به جو باعث می‌شود که جو در نیمه‌راه قطع شود و تشنه بماند (ادامه مسیرش بی‌آب و تشنه بماند) وگرنه امکانپذیر است!»
به این صورت که تشنه صفت جویی بشود که آب رفته‌اش برگشته و در نیمه‌راه منقطع شده و نه تشنه به معنای شخص تشنه‌ای که آب بر او قطع شده.
این که منقطع در این مصرع باید به کسر ط خوانده شود یا فتح ط (هر دو در لغتنامه هست و اولی در فارسی متداول است) سؤال دیگر من است.
متشکر

1396/11/02 11:02
۷

تشنه همان عاشق است و منقطع گردد یعنی از پای درآید و هلاک شود
جان اگر رفت رفت و برنمیگردد ولی آب رفته شاید روزی برگردد(یا برنگردد)
شاید روزی معشوق از در دوستی درآید ولی کجا آید چون من تا آن زمان هلاک شده ام

1396/11/02 12:02

@7:
متشکر، از سر در گمی نجاتم دادید.

1396/11/02 13:02
۷

دو جور میشود خواند و برداشت کرد:
1-مرده باشم وگر نه باز آیی
2-مرده باشم چه بیایی چه نیایی

1403/01/23 22:03
غبار ..

کاش آن به خشم رفته‌ی ما آشتی‌کنان

باز آمدی که دیده‌ی مشتاق بر در است...

1403/10/31 17:12
جلال ارغوانی

آب جوی است گفته دگران

شهد وشربت زگفت سعدی جوی