غزل شمارهٔ ۶۲۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۶۲۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۲۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شماره ۶۲۸ به خوانش حامد آتش فراز
غزل شمارهٔ ۶۲۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۲۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۲۸ به خوانش سعیده تهرانینسب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
اینقدر این غزل زیباست که میشه سالها زمزمهاش کرد و خسته نشد
خیلی زیباست. به جرات می تونم بگم زیباترین شعر عاشقانه ای هست که تا حالا خوندم و استاد شجریان هم چه زیبا با صدای دلنشین خودش در آلبوم "غوغای عشقبازان " این شعر رو خوندن. دم شما گرم
حرز=دعایی که بر کاغذ نویسند و همراه خود نگه میدارند/تعویذ
به فارسی چشم پنام گویند
نقطه ی اوج تسلط استاد سخن سعدی بر واژگان و مفاهیم و آوای واژه ها در این شعرش به نمایش درومده. چینش آوایی واژه ها و موسیقی نهفته در اون که به سادگی زیباترین تصویر از معشوق رو به راحتی در اختیار تخیل مغز انسان قرار می ده.
خود کشته ی ابروی تو ام من به حقیقت
گر کشته نیم باز بفرمای به ابروی
چکامه گرامی درود
ابروی تو هم اینک مرا کشته است
ور گمان میکنی هنوزم نیم جانی است، بار دیگر بفرمای
آفرین بر دقت نظر.
گر کشته نیم ( کشته نشده ام ) باز بفرمای به ابروی
سخن از کشتنی بودن( قرار است کشته شوم) در میان نیست
گر کشتنی ام، باز(رها) بفرمای به ابروی.در این معنی با گره گشودن از ابرو نزدیکی معنایی دارد.
سعدی با هنرمندی مجموعه ای از مضامین رایج در عاشقانه های شعر فارسی رو در این غزل بیان کرده. غزلیات سعدی مثل یه دایرة المعارف میتونه تمام موتیف های عاشقانه شعر فارسی رو به ما معرفی کنه.
در بیت اول، شوریدگی عاشق، بیت دوم بی اعتنایی معشوق، بیت سوم خاکساری و جانبازی عاشق، بیت چهارم سرگشتگی و البته تسلیم عاشق در برابر معشوق، بیت پنجم باز هم به جانبازی و پاکبازی عاشق، بیت ششم برتری معشوق نسبت به سایر خوبرویان، بیت هفتم وفاداری عاشق به معشوق و البته گوشه نشینی و بریدن از خلق (سر بر نگرفتن از زانو، کنایه از عزلت و مراقبه)، بیت هشتم فرازمانی و ازلی و ابدی بودن عشق عاشق و بالاخره بیت آخر با استفاده از اغراق بسیار زیبا، وفاداری و ریشه دار بودن عشق عاشق بیان میشه.
من بیت آخر رو شاه بیت این غزل می دونم. فوق العاده بیان شده.
تشکر از اساتید و عزیزانی که با نوشتن مطالب زیبا ، دقیق و عالمانه به غنای سایت گنجور افزوده اند و موجب بهره مندی هر چه بیشتر مخاطبان این سایت می شوند. همچنین تشکر از گردانندگان عزیز سایت گنجور.
فکر میکنم که در مصرع اول برداشت درستی انجام نشده!
درواقع جناب سعدی میفرمایند. "خود کشته ابروی توام"، یعنی اشاره ابروی تو برای کشتن من کافی است؛ نه اینکه الان کشته شده ام.
در مصرع دوم در تکمیل مصرع اول میفرمایند، حال "گر کشتینم باز بفرمای به ابروی" یعنی اگر لایق کشته شدن در راه عشق تو ام به اشارت ابرو مرا بکش
بنظر من در اون بیت مورد بحث، توی مصرع دوم شاعر میگه اگر فکر میکنی باز بار دیگر باید کشته شوم اشارتی به ابرو بنما. در واقع مصرع دوم رو میشه با یک مکث بعد از کلمه 'باز' اینطور خوند:
گر کشتنیام باز، بفرمای به ابروی
سلام
به نظرم هر دوتا برداشت از مصرع گر کشتنیم (کشته نیم) درست است. ولی گر کشتنیم هم بیشتر شنیده شده و هم سپردن اختیار به دست معشوق رو بیشتر می رسونه.
کُشتنیم درسته، آثار شعرا هم عصر و پس و پیش هم استفاده کرده اند.
کشته ابروی توام در مصراع اول به معنی شیفته و دلبسته ابروی یار بودن است . بقول معروف عاشق کشته مرده ابروی معشوق است . مصراع دوم اختیار را در کف معشوق میگذارد که اگر لایق کشتنم باز اشاره ابرویی کفایت است . کما اینکه کشته نیم به معنی کشنه نبودن هم درست است . هر دو معنا در اینجا درست و بجاست .
سرگشته چو چوگانم پیش پای سمندت
می افتام و میگردم چون گوی به پلوی
براستی که سعدی عاشق دل هر هرعاشقی را عاشقتر میکند باغزلیاتش
روح سعدی جان قرین رحمت 🌹🌹
این غزل زیبا و ناب حضرت سعدی مثل تمام غزل هایش از غنای کامل در تمامی کلمه ها برخوردار است و به نظر من همه بیت ها را می توان شاه بیت نامید.
بازگردانی عبارت "از دست تو در پای فتادند چو گیسوی" را لطف میکنید ؟
معنی بیت هفتم تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی را لطف میکنید؟
زد تیرم ومن دم نزدم خنده زنان گفت
کس نیست چوسعدی به جهان رند سخن گوی
@پوریای حیران
از دست تو در پای فتادند چو گیسوی" را لطف میکنید ؟
درود.
گیسوی یار از بس بلند است روی پاهای او ریخته است،زیبا رویانی که با کمند گیسوی خود دل عاشقان را ربوده اند ..خود چنان دلباخته و عاشق تو شدند که مانند گیسوی تو بر پایت افتاده اند.
موفق باشید
@داداش صادق
تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی را لطف میکنید؟
درود
سر آشوب =پریشان کننده سر ،مایهی بی سر و سامانی
ظاهرا این واژه از ساخته های حضرت سعدی ست
هم زانو=کسی که زانو به زانوی دیگری بنشیند ،همدم ،همنشین
سر از زانو بر نگرفتن = همواره سر بر زانو نشستن (غمگین بودن،زانوی غم در بغل گرفتن
معنی بیت : از روزی که عشق بی سر و سامان کننده ی تو همنشین ما شده است به وفای،تو سوگند که همواره زانوی،غم در بغل دارم..
موفق باشید