گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۸

تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی؟
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی؟
صد نعره همی آیدم از هر بن مویی
خود در دلِ سنگین تو نگرفت سر موی
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
سرگشته چو چوگانم و در پای سمندت
می‌افتم و می‌گردم چون گوی به پهلوی
خود کُشتهٔ ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیم باز بفرمای به ابروی
آنان که به گیسو دل عشاق ربودند
از دست تو در پای فتادند چو گیسوی
تا عشق سرآشوب تو هم‌زانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی
بیرون نشود عشق توام تا ابد از دل
کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی
عشق از دل سعدی به ملامت بتوان برد
گر رنگ توان برد به آب از رخ هندوی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی روم از عشق تو شوریده به هر سوی؟
تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی؟
هوش مصنوعی: چقدر می‌توانم از عشق تو بدون هدف و سرگردان بروم؟ تا کی باید از شوق تو در هر گوشه دیوانه‌وار به دنبال تو باشم؟
صد نعره همی آیدم از هر بن مویی
خود در دلِ سنگین تو نگرفت سر موی
هوش مصنوعی: من با صدای بلند از هر نقطه‌ای که می‌توانستم، فریاد زدم و ناله کردم، اما هیچ‌کدام از آن صداها در دل سنگین تو تأثیری نداشته است.
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
هوش مصنوعی: من جانم را بر دلتنگی تو فدای باد می‌کنم تا شاید آن باد، نام تو را به خاک بمالد.
سرگشته چو چوگانم و در پای سمندت
می‌افتم و می‌گردم چون گوی به پهلوی
هوش مصنوعی: من مانند یک توپ بازی در میدان دوچرخه‌سواری هستم که به پای اسب تو می‌افتم و در اطراف تو می‌چرخم.
خود کُشتهٔ ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیم باز بفرمای به ابروی
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی ابروهایت خود را از بین برده‌ام. اگر واقعاً می‌خواهی مرا بکش، دوباره بفرما تا این کار را انجام دهم.
آنان که به گیسو دل عشاق ربودند
از دست تو در پای فتادند چو گیسوی
هوش مصنوعی: افرادی که با زیبایی موی خود دل عاشقان را جذب کردند، از عشق تو در سختی و تنگنا قرار گرفتند، همانند مویی که بر زمین افتاده است.
تا عشق سرآشوب تو هم‌زانوی ما شد
سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی
هوش مصنوعی: هرگاه عشق و شور و شوق تو در دل من بیدار شد، به خاطر وفای تو از زانو بلند نشدم.
بیرون نشود عشق توام تا ابد از دل
کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی
هوش مصنوعی: عشق من به تو هرگز از دل خارج نخواهد شد، زیرا در دل من، از مدت‌ها پیش، محبت و حفاظت تو قرار دارد.
عشق از دل سعدی به ملامت بتوان برد
گر رنگ توان برد به آب از رخ هندوی
هوش مصنوعی: اگر عشق از دل سعدی را به ملامت و انتقاد ببرند، ممکن است رنگ صورت یک زن هندی را با آب هم عوض کرد.

خوانش ها

غزل ۶۲۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۲۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شماره ۶۲۸ به خوانش حامد آتش فراز
غزل شمارهٔ ۶۲۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۲۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۲۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1392/01/14 19:04
حسین

اینقدر این غزل زیباست که میشه سال‌ها زمزمه‌اش کرد و خسته نشد

1392/05/27 13:07
ناشناس

خیلی زیباست. به جرات می تونم بگم زیباترین شعر عاشقانه ای هست که تا حالا خوندم و استاد شجریان هم چه زیبا با صدای دلنشین خودش در آلبوم "غوغای عشقبازان " این شعر رو خوندن. دم شما گرم

1394/03/12 05:06
جی ۷

حرز=دعایی که بر کاغذ نویسند و همراه خود نگه میدارند/تعویذ
به فارسی چشم پنام گویند

1394/12/26 08:02
دکتر رضا گل محممدی

نقطه ی اوج تسلط استاد سخن سعدی بر واژگان و مفاهیم و آوای واژه ها در این شعرش به نمایش درومده. چینش آوایی واژه ها و موسیقی نهفته در اون که به سادگی زیباترین تصویر از معشوق رو به راحتی در اختیار تخیل مغز انسان قرار می ده.

1395/04/04 01:07
چکامه

خود کشته ی ابروی تو ام من به حقیقت
گر کشته نیم باز بفرمای به ابروی

1395/04/04 18:07
گمنام

چکامه گرامی درود
ابروی تو هم اینک مرا کشته است
ور گمان میکنی هنوزم نیم جانی است، بار دیگر بفرمای
آفرین بر دقت نظر.

1395/05/14 12:08
گمنام

گر کشته نیم ( کشته نشده ام ) باز بفرمای به ابروی
سخن از کشتنی بودن( قرار است کشته شوم) در میان نیست

1395/06/11 08:09
رضا

گر کشتنی ام، باز(رها) بفرمای به ابروی.در این معنی با گره گشودن از ابرو نزدیکی معنایی دارد.

1396/01/19 22:04
...

سعدی با هنرمندی مجموعه ای از مضامین رایج در عاشقانه های شعر فارسی رو در این غزل بیان کرده. غزلیات سعدی مثل یه دایرة المعارف میتونه تمام موتیف های عاشقانه شعر فارسی رو به ما معرفی کنه.
در بیت اول، شوریدگی عاشق، بیت دوم بی اعتنایی معشوق، بیت سوم خاکساری و جانبازی عاشق، بیت چهارم سرگشتگی و البته تسلیم عاشق در برابر معشوق، بیت پنجم باز هم به جانبازی و پاکبازی عاشق، بیت ششم برتری معشوق نسبت به سایر خوبرویان، بیت هفتم وفاداری عاشق به معشوق و البته گوشه نشینی و بریدن از خلق (سر بر نگرفتن از زانو، کنایه از عزلت و مراقبه)، بیت هشتم فرازمانی و ازلی و ابدی بودن عشق عاشق و بالاخره بیت آخر با استفاده از اغراق بسیار زیبا، وفاداری و ریشه دار بودن عشق عاشق بیان میشه.
من بیت آخر رو شاه بیت این غزل می دونم. فوق العاده بیان شده.

1397/08/29 11:10
مصطفی سیاهپوش

تشکر از اساتید و عزیزانی که با نوشتن مطالب زیبا ، دقیق و عالمانه به غنای سایت گنجور افزوده اند و موجب بهره مندی هر چه بیشتر مخاطبان این سایت می شوند. همچنین تشکر از گردانندگان عزیز سایت گنجور.

1398/03/02 12:06
اچ دی

فکر میکنم که در مصرع اول برداشت درستی انجام نشده!
درواقع جناب سعدی میفرمایند. "خود کشته ابروی توام"، یعنی اشاره ابروی تو برای کشتن من کافی است؛ نه اینکه الان کشته شده ام.
در مصرع دوم در تکمیل مصرع اول میفرمایند، حال "گر کشتینم باز بفرمای به ابروی" یعنی اگر لایق کشته شدن در راه عشق تو ام به اشارت ابرو مرا بکش

1398/06/25 11:08
جلال

بنظر من در اون بیت مورد بحث، توی مصرع دوم شاعر میگه اگر فکر میکنی باز بار دیگر باید کشته شوم اشارتی به ابرو بنما. در واقع مصرع دوم رو میشه با یک مکث بعد از کلمه 'باز' اینطور خوند:
گر کشتنی‌ام باز، بفرمای به ابروی

1399/04/30 10:06
گنگ خواب دیده

سلام
به نظرم هر دوتا برداشت از مصرع گر کشتنیم (کشته نیم) درست است. ولی گر کشتنیم هم بیشتر شنیده شده و هم سپردن اختیار به دست معشوق رو بیشتر می رسونه.

1399/10/07 08:01
REZA

کُشتنیم درسته، آثار شعرا هم عصر و پس و پیش هم استفاده کرده اند.

1399/12/17 01:03
امیرخان

کشته ابروی توام در مصراع اول به معنی شیفته و دلبسته ابروی یار بودن است . بقول معروف عاشق کشته مرده ابروی معشوق است . مصراع دوم اختیار را در کف معشوق میگذارد که اگر لایق کشتنم باز اشاره ابرویی کفایت است . کما اینکه کشته نیم به معنی کشنه نبودن هم درست است . هر دو معنا در اینجا درست و بجاست .

1401/10/05 20:01
یوسف شیردلپور

سرگشته چو چوگانم پیش پای سمندت

می افتام و میگردم چون گوی به پلوی

براستی که سعدی عاشق دل هر هرعاشقی را عاشقتر میکند باغزلیاتش

روح سعدی جان قرین رحمت 🌹🌹

 

1402/01/25 00:03
قاسم صمصامی

این غزل زیبا و ناب حضرت سعدی مثل تمام غزل هایش از غنای کامل در تمامی کلمه ها برخوردار است و به نظر من همه بیت ها را می توان شاه بیت نامید.

1402/06/10 20:09
پوریای حیران

بازگردانی عبارت "از دست تو در پای فتادند چو گیسوی" را لطف میکنید ؟

1402/07/06 01:10
داداش صادق

معنی بیت هفتم تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد

سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی را لطف می‌کنید؟

1403/10/31 18:12
جلال ارغوانی

زد تیرم ومن دم نزدم خنده زنان گفت

 

کس نیست چوسعدی به جهان رند سخن گوی

1404/03/05 13:06
فاطمه زندی

@پوریای حیران

از دست تو در پای فتادند چو گیسوی" را لطف میکنید ؟

درود.

گیسوی یار از بس بلند است روی پاهای او ریخته است،زیبا رویانی که با کمند گیسوی خود دل عاشقان را ربوده اند ..خود چنان دلباخته و عاشق تو شدند که مانند گیسوی تو بر پایت افتاده اند.

موفق باشید  

1404/03/05 13:06
فاطمه زندی

@داداش صادق

تا عشق سرآشوب تو همزانوی ما شد

سر بر نگرفتم به وفای تو ز زانوی را لطف می‌کنید؟

درود 

سر آشوب =پریشان کننده سر ،مایه‌ی بی سر و سامانی 

ظاهرا این واژه از ساخته های حضرت سعدی ست

هم زانو=کسی که زانو به زانوی دیگری بنشیند ،همدم ،همنشین 

سر از زانو بر نگرفتن = همواره سر بر زانو نشستن (غمگین بودن،زانوی غم در بغل گرفتن 

معنی بیت : از روزی که عشق بی سر و سامان کننده ی تو همنشین ما شده است به وفای،تو سوگند که همواره زانوی،غم در بغل دارم..

موفق باشید