گنجور

غزل شمارهٔ ۶۲۷

خواهم اندر پایش افتادن چو گوی
ور به چوگانم زند هیچش مگوی
بر سر عشاق طوفان گو ببار
در ره مشتاق پیکان گو بروی
گر به داغت می‌کُند‌، فرمان ببر
ور به دردت می‌کُشد‌، درمان مجوی
ناودان چشم رنجوران عشق
گر فرو ریزند‌، خون آید به جوی
شاد باش ای مجلس روحانیان
تا که خورد این می که من مستم به بوی
هر که سودا‌نامهٔ سعدی نبشت
دفتر پرهیزگاری گو بشوی
هر که نشنیده‌ست وقتی بوی عشق
گو به شیراز آی و خاک من ببوی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خواهم اندر پایش افتادن چو گوی
ور به چوگانم زند هیچش مگوی
هوش مصنوعی: می‌خواهم آن‌قدر تسلیم او شوم که مانند گوی به پاهایش بیفتم، و اگر او هم مرا براند، هیچ‌چیزی در موردش نگویم.
بر سر عشاق طوفان گو ببار
در ره مشتاق پیکان گو بروی
هوش مصنوعی: بگو بر سر عاشقان به شدت طوفان ببارد و برای مسافران عشق، نشانه‌هایی از دوری و عشق بفرستد.
گر به داغت می‌کُند‌، فرمان ببر
ور به دردت می‌کُشد‌، درمان مجوی
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر عشق و دلتنگی تو رنج می‌برد، به آن رنج فرمان ببَر؛ و اگر به خاطر غمت درد می‌کشد، نخواهی یافت که درمانی برای آن وجود دارد.
ناودان چشم رنجوران عشق
گر فرو ریزند‌، خون آید به جوی
هوش مصنوعی: اگر چشمان عاشقانی که زجر و رنج می‌کشند اشک بریزند، خون از چشمه‌ها سرازیر خواهد شد.
شاد باش ای مجلس روحانیان
تا که خورد این می که من مستم به بوی
هوش مصنوعی: بنشین و شاد باش ای جمع روحانیان، تا زمانی که من از بوی این می خمار شوم و مست گردم.
هر که سودا‌نامهٔ سعدی نبشت
دفتر پرهیزگاری گو بشوی
هوش مصنوعی: هرکسی که نوشته‌های سعدی را مطالعه کرده باشد، باید کتاب پرهیزگاری را کنار بگذارد یا فراموش کند.
هر که نشنیده‌ست وقتی بوی عشق
گو به شیراز آی و خاک من ببوی
هوش مصنوعی: هر کسی که تا به حال بوی عشق را نشنیده، به شیراز بیا و عطر خاک من را استشمام کن.

خوانش ها

غزل ۶۲۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۲۷ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۶۲۷ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۲۷ به خوانش محمدرضا جراح زاده
غزل شمارهٔ ۶۲۷ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۲۷ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1394/06/04 01:09
رامیار

آقا غزل 626 جا افتاده. یکهو از 625 پریده میشه به 627. ممنون اگر بررسی و اصلاح کنید.

1399/03/14 10:06
امین

بیت آخر شعر باید به:
آن که نشنیده ست هرگز بوی عشق / گو به شیراز آی و خاک ما ببوی
تغییر داده شود.
حتی روی جلد کتاب "شیراز شهر جاویدان" نوشته "علی سامی" هم این بیت معروف نوشته شده.
با سپاس

1403/10/31 18:12
جلال ارغوانی

شرب گفتار توسعدی بیگمان

دفتر اوراق را شد آب روی