اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بندهام گر به لطف میخوانی
حاکمی گر به قهر میرانی
هوش مصنوعی: من غلام توام؛ اگر با محبت مرا فرا میخوانی، حاکم منی و اگر با خشم و غضب مرا دور میکنی، نیز با من به گونهای رفتار میکنی که من بنده تو هستم.
کس نشاید که بر تو بگزینند
که تو صورت به کس نمیمانی
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند بر تو برتری یابد، زیرا تو شبیه هیچکس دیگری نیستی.
ندهیمت به هر که در عالم
ور تو ما را به هیچ نستانی
هوش مصنوعی: به هر کسی در این دنیا توجه کن، اما ما را از هیچ چیزی محروم نکن.
گفتم این درد عشق پنهان را
به تو گویم که هم تو درمانی
هوش مصنوعی: به تو میگویم که این درد و رنجی که از عشق در دل دارم را، زیرا میدانم تو خود دارو و درمان آنی.
باز گفتم «چه حاجت است به قول؟»
که تو خود در دلی و میدانی
هوش مصنوعی: باز پرسیدم چه نیازی به کلام است وقتی که تو در دل دیگران هستی و خودت همه چیز را میدانی.
نفْس را عقل تربیت میکرد
کز طبیعت عنان بگردانی
هوش مصنوعی: عقل در حال پرورش نفس است تا بتواند کنترل او را از طبیعت خارج کند و به سمت هدفهای بالاتر هدایت کند.
عشق دانی چه گفت تقوا را؟
«پنجه با ما مکن که نتوانی»
هوش مصنوعی: عشق به تقوا چه میگوید؟ با ما درگیر نشو، چون از عهدهاش برنمیآیی.
چه خبر دارد از حقیقت عشق؟
پایبند هوای نفسانی
هوش مصنوعی: چه کسی میداند عشق واقعی چیست، در حالی که گرفتار خواستههای دنیوی است؟
خودپرستان نظر به شخص کنند
پاکبینان به صنع ربانی
هوش مصنوعی: خودپرستان فقط به ظاهر افراد نگاه میکنند، در حالی که افرادی که پاکنهادند به آفرینش و قدرت خداوند توجه دارند.
شب قدری بود که دست دهد
عارفان را سماع روحانی
هوش مصنوعی: شبی فرا رسید که عارفان بتوانند در آن تجربهای از حال روحانی و حسی عمیق داشته باشند.
رقص وقتی مسلمت باشد
کآستین بر دو عالم افشانی
هوش مصنوعی: رقص زمانی زیبا و دلنشین خواهد بود که تو انرژی و شوق خود را در برابر دنیا به نمایش بگذاری و احساساتت را به همه نشان دهی.
قصهٔ عشق را نهایت نیست
صبر پیدا و درد پنهانی
هوش مصنوعی: داستان عشق پایانی ندارد؛ صبر به دست میآید و درد دل پنهان میماند.
سعدیا دیگر این حدیث مگوی
تا نگویند قصه میخوانی
هوش مصنوعی: ای سعدی، دیگر از این داستانها صحبت نکن، تا مردم نگویند که تو در حال داستانگویی هستی.
حاشیه ها
بسیار زیبا.....درود بر استاد سخن
1395/09/15 01:12
سید احمد مجاب
رقص وقتی مسلمت باشد
(آستین) بر دو عالم افشانی
ﻗﺼﻪ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻧﯿﺴﺖ
ﺻﺒﺮ ﭘﯿﺪﺍ ﻭ ﺩﺭﺩ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ
ﺳﻌﺪﯾﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﺣﺪﯾﺚ ﻣﮕﻮﯼ
ﺗﺎ ﻧﮕﻮﯾﻨﺪ ﻗﺼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﯽ
سعدیا بس کن حدیث عشق را تا نگویند متل میبافی
ﻧﻔﺲ ﺭﺍ ﻋﻘﻞ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ
ﮐﺰ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﻋﻨﺎﻥ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﯽ
ﻋﺸﻖ ﺩﺍﻧﯽ ﭼﻪ ﮔﻔﺖ ﺗﻘﻮﺍ ﺭﺍ
ﭘﻨﺠﻪ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻣﮑﻦ ﮐﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﯽ
عقل به تربیت و نصیحت نفس پرداخت که از این سرشت(عاشقی) رویگردان میشوی(ادای پیران پارسا و نصیحت گو)
ولی عشق میدانی به تقوا(گماشته عقل) چه گفت?
برو پی کارت پچه پررو
ﺭﻗﺺ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺴﻠﻤﺖ ﺑﺎﺷﺪ
ﮐﺂﺳﺘﯿﻦ ﺑﺮ ﺩﻭ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﻓﺸﺎﻧﯽ
زمانی رقص بر تو روا و حتمی است که هر دو جهان را ندیده بگیری
یا طمع این و آنت نباشد
برعکس روزه داران شکم پرست که آنچنان میخورند که گویی تا ابد نخورند و طمع این و آن دارند.
غزل 610 :
خودپرستان نظر به شخص کنند
پاک بینان به صنع ربانی
:)
غزل 93 :
باور مکن که صورت او عقل من ببرد
عقل من آن ببرد که صورت نگار اوست
گر دیگران به منظر زیبا نظر کنند
ما را نظر به قدرت پروردگار اوست
:)
غزل 166 :
من نه آن صورت پرستم کز تمنای تو مستم
هوش من دانی که بردست؟ آنکه صورت می نگارد
:)
غزل 439 :
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص می نگری
ما در آثار صنع حیرانیم
:)
غزل 393 :
گر به رخسار چو ماهت صنما می نگرم
به حقیقت اثر لطف خدا می نگرم
:)
همه باهم قرابت معنایی دارند :")
واقعا زیباست !
^_^
1403/10/03 00:01
جلال ارغوانی
سعدیا سخنوری بی شک
قصه عشق را زبرخوانی