گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰۸

ای سرو حدیقه معانی
جانی و لطیفه جهانی
پیش تو به اتفاق مردن
خوشتر که پس از تو زندگانی
چشمان تو سحر اولین اند
تو فتنه آخرالزمانی
چون اسم تو در میان نباشد
گویی که به جسم در میانی
آن را که تو از سفر بیایی
حاجت نبود به ارمغانی
گر ز آمدنت خبر بیارند
من جان بدهم به مژدگانی
دفع غم دل نمی‌توان کرد
الا به امید شادمانی
گر صورت خویشتن ببینی
حیران وجود خود بمانی
گر صلح کنی لطیف باشد
در وقت بهار و مهربانی
سعدی خط سبز دوست دارد
پیرامن خد ارغوانی
این پیر نگر که همچنانش
از یاد نمی‌رود جوانی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای سرو حدیقه معانی
جانی و لطیفه جهانی
هوش مصنوعی: ای سرو باغ، تو روح و جان زیبایی‌ها و لطافت‌های جهانی.
پیش تو به اتفاق مردن
خوشتر که پس از تو زندگانی
هوش مصنوعی: بهتر است که در کنار تو بمیریم، زیرا زندگی بعد از تو برایم سخت و ناخوشایند است.
چشمان تو سحر اولین اند
تو فتنه آخرالزمانی
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند جادوی نخستین هستند و در عین حال، تو باعث آشوب و فتنه‌ای شگرف و نهایی در دوران معاصر هستی.
چون اسم تو در میان نباشد
گویی که به جسم در میانی
هوش مصنوعی: وقتی که نام تو در میان نباشد، انگار که در دنیای مادی وجود ندارد.
آن را که تو از سفر بیایی
حاجت نبود به ارمغانی
هوش مصنوعی: کسی که برای تو از سفر برمی‌گردد، نیازی به آوردن پیشکش یا سوغاتی ندارد.
گر ز آمدنت خبر بیارند
من جان بدهم به مژدگانی
هوش مصنوعی: اگر از آمدن تو خبر بدهند، من جانم را فدای این خوشحالی می‌کنم.
دفع غم دل نمی‌توان کرد
الا به امید شادمانی
هوش مصنوعی: برای رهایی از اندوه دل، جز با امید به شادی نمی‌توان کاری کرد.
گر صورت خویشتن ببینی
حیران وجود خود بمانی
هوش مصنوعی: اگر به خودت نگاه کنی، وجودت چنان شگفت‌انگیز است که از حیرت در می‌مانی.
گر صلح کنی لطیف باشد
در وقت بهار و مهربانی
هوش مصنوعی: اگر صلح و آشتی کنی، این کار در فصل بهار و با مهربانی بسیار زیبا و لطیف خواهد بود.
سعدی خط سبز دوست دارد
پیرامن خد ارغوانی
هوش مصنوعی: سعدی رنگ سبز را که نماد دوستی است، می‌پسندد و در کنار آن رنگ ارغوانی که نشان‌دهنده خدای خود است، برایش اهمیت دارد.
این پیر نگر که همچنانش
از یاد نمی‌رود جوانی
هوش مصنوعی: این شخص را ببین که با وجود اینکه دوران جوانی‌اش را فراموش نکرده، هنوز هم پیر شده است.

خوانش ها

غزل ۶۰۸ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل ۶۰۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۶۰۸ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۰۸ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۶۰۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۰۸ به خوانش سعیده تهرانی‌نسب

حاشیه ها

1393/08/10 11:11
حمید

یا ابرفرز، این چیه "چشمان تو سحر اولین اند
تو فتنه آخرالزمانی"

1396/01/20 09:04
Nariman

نمیدونم کی باید قبول کنیم که اکثر معشوق های شعر فارسی در اشعار کلاسیک ایران مذکر هستند. خط سبز یکی از مشخصه های جوانان نوخط یا امرد بود که آن زمان شاعران از طریق این نشانه ها معشوق مذکر رو معرفی میکردند. البته خیلی بحث مفصلیه بحث شاهدبازی من فقط کوتاه اشاره کردم. البته اینو بگم اینجور تفاسیر برای معشوق مذکر چیزی از بزرگی سعدی کم نمیکنه

1397/08/01 22:11

چرا بعضی ها دوست دارند شعرای حکیم ما را آلوده به فساد اخلاقی معرفی کنند و بعد هم به آنها اظهار ارادت هم بکنند !!!
سعی یک شاعر حکیم و دانا و اهل دین و دیانت بوده و بجای حرفها بهتر است از حکمت های سخنان هستم و بزرگان بهره ببریم.

1397/12/24 01:02
محمد غزالی

درود خدا بر روح مطهر شاعر و اندرزگوی برجسته‌ی کشورمون، سعدی عزیزمون...
در ظرفِ ذهن، پذیرش این‌همه زیبایی نمی‌گنجد...
سروده بسیار فنی و ماهرانه و زیباست
مو به تن سیخ می‌شود
درود بی‌پایان به سعدی عزیز

1398/12/20 09:02
سعید

من نمیدونم چرا باید خط سبز را نشانه‌ای مردانه بدانیم درحالیکه توی عکسهای ناصرالدین شاهی همه دخترهای قاجار خط سبز دارند.

1400/01/26 16:03
ناشناس

@آرمین
در نخست چرا زمان سعدی را با زمان ناصر الدین شاه مقایسه می کنید؟
دوم زنان دوران قاجار هم سبیل به سبک زنان ناصرالدین شاه نداشتند و بیشتر سبیل زنان ناصرالدین برای سرگرمی خودش بوده
سوم خط سبز اساسا برای مرد است چون خط سبز یعنی خطی که هنوز سیاه نشده (و قرار است سیاه شود) که این مشخصه در زنان یافت نمی‌شود.
و اینکه شاهد(پسر امرد) همیشه با خط عذار می آید چنانکه خود سعدی میگوید
آن روز که خط شاهدت بود/ صاحب نظر از نظر براندی

1401/11/01 19:02
شیرینکام

با درود

در بیت اول حضرت سعدی معشوق را به سروی از باغ معانی مانند کرده، معنی = حقیقت

حقیقت در مقابل ظاهر و صورت که اصالت ندارد 

و در مصرع دوم یار را به جان و به لطیفه جهانی تشبیه کرده، لطیف از نامهای خداوند است و آن چیزی است که در بیان نمیگنجد

1403/10/03 00:01
جلال ارغوانی

سعدی سخنت به مدح دلبر

جانیست شکفته از معانی