غزل شمارهٔ ۶۰۶
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل ۶۰۶ به خوانش حمیدرضا محمدی
غزل شمارهٔ ۶۰۶ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۶۰۶ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۶۰۶ به خوانش افسر آریا
غزل شمارهٔ ۶۰۶ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۶۰۶ به خوانش سعیده تهرانینسب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
قاعدتا باید باشد:
تو نه دلی که آهنی
تجدید ارادت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح مطابق پیشنهادتان انجام شد.
من نه دلم که آهنم
آهن خویش بشکنم
سختم و سخت میزنم
آب در آتش افکنم
خاک به باد برتنم
جملهی «مردَم» و «زنم»،
از بن و بیخ برکنم
این وزن شورانگیزی است
صبر به طاقت آمد از بار کشیدن غمت
چند مقاومت کند حبه و سنگ صد منی!?
حبه[واحد وزن]=یک جو
اندک از چیزی
یک جو غیرت ندارد=بی بخار است.آبی ازو گرم نمیشود
من هم که واحد وزن است
من تبریز=5 کیلوگرم
من ری=12 کیلوگرم
من شاه=3 کیلوگرم
صد من تبریز=1200 کیلوگرم
صد من در برابر یک جو مانند فیل و مورچه
دانه خردی مانند جو و سنگ آسیاب به آن گندگی!? (نه نمیشود)
این صد من.را هم به آن سد من بگردانید شاید شب آسوده تر خوابیدیم
به اجرای بسیار زیبای بانو مهدیه محمد خانی با ساخته موسیقی دان فاخر حمید متبسم گوش فرا دهید تا از زیبائی دو صد چندان این شاهکار سعدی بزرگ بهره فراوان ببرید.
درود
در بیت چهارم واژه بدیع به مینای تازه نیست، بلکه اسم فاعل است و در اینجا باید با کسره خوانده شود
بدیعِ صورت = نقش آفرین
سعید الوان برای حاشیهٔ شما روی سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۶ این پاسخ را نوشته است:
بدیع صورت یعنی نیکو صورت دیگه اسم فاعل و این داستانها چیه؟
دوست گرامی، شیوه نگارشت چنین است که خواننده را به گمان اندازی که بسیار میدانی و به زبان پارسی و تازی چیرهای. وانگه ما گمان راست میداریم که پرسشی کردهای تا بدانی چرا گفتهایم بدیع اسم فاعل است؟
نشانی پاسخت در سوره بقره آیه ۱۱۷ که میفرماید:
بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَإِذَا قَضَیٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ.
امید که مینای این آیه بتوانی دانست تا پی به اسم فاعل بودن ببری.
سلام
معنای مصرع دوم بیت اول را بفرمایید لطفا .
درود. بیت دوم
مهرگیاه درخت مهربانی و وفاست . درختی است که ریشه بلند و گوشتی ان شبیه انسان است . و گفته اند هر که قسمتی از گیاه را با خود داشته باشد همه به او علاقمند میشوند و مهر می ورزند .
شاعر علاقه و مهرورزی خود را بیشتر و بیشتر اعلام میکند حتی اگر معشوق درخت دوستی را از بیخ و بن بر کند .
یعنی جور و جفای معشوق سبب ان نمیشود که دل از او بکند و درخت عشق او بخشگی گراید بلکه پر بار تر میشود.
سلام . نمیدانم چرا دوستان فرهیخته ،نسبت به یک انتقاد کوچک بغض نشان میدهند و از بکار گیری کلمات زیبا بهره نمی گیرند .
بدیع صفت مشبه است .اسم فاعل یا صفت فاعلی نیست ، مُبدِع را میتوان بعنوان صفت فاعلی به معنی مبتکر یا آفریننده د
ر نظر گرفت . در آیه مذکور بدیع صفت است برای الله که محذوف است ،فاعل الله است نه بدیع .
بدیع در بیت یعنی خوش چهره ، زیبا روی
میگوید تو که خوشرو هستی و مایه کدورت نیستی بلکه سبب فرحبخشی هستی ،حیف است بیوفت باشی .
مصرع دوم بیت ششم به چه معناست؟
بیت سوم: اگر تو مرا از درگاه خودت برانی(دورکنی) دیگر کسی مرا به هیچ(رایگان) هم نمیخواهد اما اگر تو مرا قبول کنی و پذیرا باشی در هر دو جهان خوشبختم.
بیت پنجم: صبر از کشیدن بار غم عشق تو بیطاقت شد، یک دانه کوچک چقدر میتواند در برابر یک سنگ صد منی(سیصدکیلو) مقاومت کند و نشکند. در تصویر این بیت دل مانند یک دانه است و غم عشق مانند یک سنگ سیصد کیلویی. غم عشق آنقدر عظیم است که دیگر دل طاقت آن را ندارد.
بیت ششم: لغتنامه دهخدا: آرمیدن به ( با ) کسی ؛ با او به سر بردن. از همه گریختهام و با تو به سر میبرم، هرچیز را که تو پراکنده کنی دیگر جمع نمیشود. (مرا از جمع دیگران پراکندهای دیگر با کسی جمع نمیشوم.)
بیت هشتم. خصم:طرف دعوا. حاکم:داور و قاضی. برای شکایت از تو به درگاه تو آمدم، زیرا تو هم طرف دعوی من هستی و هم داور و قاضی! کسانی که پایبسته عشق تو هستند چارهای جز فروتنی ندارند!
بیت آخر: سعدی، اگر التماس و بیتابی کنی یا نه، هیچ سودی به حالت ندارد زیرا تیرانداز قدرتمند هرگز به خاطر به خاطر ضعیف بودن سپر تو غصه نمیخورد. محبوب غمِ ناشکیبایی و آزردگیِ عاشق را ندارد.
دشمن ودوست متفق عاشق شعر سعدیند
دوست مران زدرمرا خیره زروی دشمنی