اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سروقدی میان انجمنی
به که هفتاد سرو در چمنی
هوش مصنوعی: بهتر است که یک نفر خوشقد و قامت در میان جمع باشد تا اینکه گروهی از درختان زیبا و سرسبز در یک باغ باشند.
جهل باشد فراق صحبت دوست
به تماشای لاله و سمنی
هوش مصنوعی: عدم آگاهی و نادانی باعث میشود که کسی بخواهد دوری از صحبتهای دوست را با تماشای گلها و زیباییهای طبیعی پر کند.
ای که هرگز ندیدهای به جمال
جز در آیینه مثل خویشتنی
هوش مصنوعی: ای کسی که هرگز زیبایی را جز در آیینه ندیدهای، تو مانند خودت هستی.
تو که همتای خویشتن بینی
لاجرم ننگری به مثل منی
هوش مصنوعی: اگر خود را همتای من محسوب کنی، طبیعی است که به کسی مانند من نگاه نمیکنی.
در دهانت سخن نمیگویم
که نگنجد در آن دهن سخنی
هوش مصنوعی: در دهان تو چیزی نمیگویم زیرا کلامی در آن جای نمیگیرد.
بدنت در میان پیرهنت
همچو روحیست رفته در بدنی
هوش مصنوعی: بدنت در لباس پیرهنت مانند روحی است که در بدن حضور دارد.
وآن که بیند برهنه اندامت
گوید این پرگل است پیرهنی
هوش مصنوعی: کسی که تو را برهنه ببیند، میگوید که این اندام زیبا مثل گل است و نیازی به لباس ندارد.
با وجودت خطا بود که نظر
به ختایی کنند یا ختنی
هوش مصنوعی: وجود تو آنقدر پرنور و روشن است که خطا در آن معنا ندارد. در حقیقت، خطا و نقص در کنار تو جایی ندارد.
باد اگر بر من اوفتد ببرد
که نماندهست زیر جامه تنی
هوش مصنوعی: اگر باد به من بوزد، همه چیز را خواهد برد چون دیگر هیچ چیزی زیر این لباس ندارم.
چاره بیچارگی بود سعدی
چون ندانند چارهای و فنی
هوش مصنوعی: وقتی که انسان در مشکلات و گرفتاریها قرار میگیرد، اگر راه حلی برای مشکلاتش پیدا نکند، باید به ناچاری و بیچارگی تن در دهد.
حاشیه ها
باد اگر بر من اوفتد ببرد
که نماندست زیر جامه تنی
چه تصویری ساخته.
1396/03/17 09:06
فرخ مردان
"در دهانت سخن نمیگویم
که نگنجد در آن دهن سخنی"
در وصف دهنت حرفی نمیزنم چون دهنت جای حرف نداره!
ﺑﺎﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﻭﻓﺘﺪ ﺑﺒﺮﺩ
ﮐﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪﺳﺖ ﺯﯾﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﺗﻨﯽ
آنچنان از غم تو بی خواب و خور و لاغر مردنی شدم که دیگر باد هم مرا خواهد برد.
ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻢ
ﮐﻪ ﻧﮕﻨﺠﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻫﻦ ﺳﺨﻨﯽ
یعنی 1-عجب دهن تنگ و ریبایی داری
2-حرف حرف خودت است(تحویل نمیگیری)
مانند بسیاری دهن گشاد نیستی
“در دهانت سخن نمیگویم
که نگنجد در آن دهن سخنی”
در وصف دهان تو سخن گفتن بی هوده است ، چون زیبایی و یکتایی ان گویای همه چیز است .
حرف ندارد
بدون هیچ شرح و توضیحی نه تنها زبان بلکه قلب هم توقف می کند از این همه زیبایی در کلام
خداوندگار سخن برای سعدی کم است
1403/10/02 23:01
جلال ارغوانی
چون خدا کجا بود صانع؟
همچو سعدی که گفت سخنی؟
معنی این جمله دریابی
گر هنر جوی واهل فنی